دانلود رمان گرگینه ها نمیگریند pdf از هدر دیویس برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
در ابتدای کتاب با شلبی آشنا می شیم که با پدر شیمی دان ثروتمند و نامادریش زندگی می کنه، و قراره تابستون برای اصلاح رفتارش به یه کمپ فرستاده بشه، ولی خوشبختانه شلبی حق انتخاب داره و به کمپی می ره که خودش انتخاب کرده و در کمپ با آستین پل که پسر یه ستاره راک افسانه ای هست آشنا می شه اما…
بانوی گیتاریست در همان هالی که به دنبال استین می دوید فریاد زد: ” برگرد فورا برگرد اینجا”همانطور که به منظره ی بی پایان سبز و قهوه ای پیش رویم خیره شده بودم دیگر قادر به دیدن استین نبودم, انگار که جنگل او را به درون خود بلعیده بود. ونس با تحسین گفت: ” پسر عجب تند هم میدوه” بانوی گیتاریست گیتارش را به پشتش انداخت و تقریبا تا چهل درخت او را دنبال کرد بعد از اینکه برگشت دیگر خبری از چهره شاد پیش از آهنگش نبود.
فریاد زد: “دیگه هیچکس حق نداره که بره” اریل ارام پرسید:” استین چش بود؟” با بی تفاوتی گفتم: “فکر کنم چارلی کوله پشتیشو برداشته استین فقط رفته دنبال وسایلش” به نظر نمی آمد که استین بخاطر نجات جان کس دیگری خودش را به خطر بیندازد پسرهایی مثل او از اینطور کارها نمی کنند خصوصا از نوع انگلیسی شان همانطور که روی چمن های اطراف اتوبوس نشسته بودیم و با یکدیگر حرف میزدیم در انتظار شنیدن خبری بودیم .
از انجایی که ظاهرا بچه ها برای رسیدن به کمپ لحظه شماری می کردند و بعضی از آن ها کسل و ناراحت بنظر می آمدند. دیگر کم کم داشتم نگران ،چارلی استین حتی ان پیرمرد میشدم امیدوار بودم داستان حیوانات اریل واقعی نباشد. صدای آقای وینتر از دستگاه بی سیم بانوی گیتاریست به گوش رسید.” همه جا رو در امتداد جاده .گشتم خبری از اتوبوس جایگزین نشد؟ تمام ” “هنوز نه تمام” دارم به سمت رودخونه میرم فکر میکنم شاید اون…”.