پست های ویژه
دانلود رمان شعله نقره ای (جلد سوم) pdf از کارپو کینرد برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
من یک دختر معمولی با یک زندگی معمولی بودم، تا اینکه روحم رو برای نجات مادرم فروختم. حالا بین دو دنیا گیر افتادم، بین خون آشام هایی که باهاشون پیمان بستم و فا ها که خونشون در رگ هام جاریه. بین شاهزاده ای که عاشقش شدم و موجوداتی که مردمش به بردگی گرفتن…
میدوم سمت فن، اسلای میگه این دیگه چه کوفتی بود؟ نبضش هنوز قویه و میزنه زخمی در پهلوش به چشم میخوره که تازه نیست ولی باز شده و خونریزی شدیدی داره. قبل از اینکه برسه اینجا شکنجش کردن به درمانگر نیاز داره.اسلای شونه بالا میندازه خب برای اینکه درمانگر مرد به این گندگی رو بررسی کنه باید بیهوش باشه! _و الان وقت مناسبیه. دین در نیمه باز رو به داخل میده صداها واسه چی بود؟ نگاهش بین فن بیهوش و قاتل
متلاشی شده میچرخه: اوه بخش خوبش رو از دست دادم. بعد به فن نگاه میکنه: بنظر میاد هنوز زندس. _آره کمکم کن بزارمش رو تخت. دین شریرانه لبخند میزنه اسلای نگاهش رو بین من و دین میچرخونه بعد آه میکشه: من برمیگردم به اتاقم بچه گربه ها، درمانگر زود میرسه بعدا همو در دفتر من ملاقات میکنیم. بعد پرسه زنان دور میشه صدای خش خش شنلش طنین انداز میشه. بارون پاهای دین رو لیس میزنه و به دست و پاهاش میپیچه دین
میگه: برو عقب سگ کوچولو ممکنه ارباب گنده ات رو بندازم پایین. با غرش بارون، سلقمه ای به دین میزنم: ناراحتش نکن دندونای اون از مال تو تیز ترن. بعد در اتاق فن رو باز میکنم و شاهزاده هوس نادیده ام میگیره. همین که که فن رو روی تخت میزاره زن قد کوتاهی با شاخ های کوچکی روی سرش سراسیمه وارد اتاق میشه. قدش باید حداقل سه فوت باشه و اگه پوست آبی رنگ و شاخ هاش رو نادیده بگیریم کاملا شبیه انسان هاست.
