پست های ویژه
دانلود رمان تقاص یک رویا pdf از سیمای برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
ابریشم دختر سرهنگ راد توسط گرگ بزرگترین خلافکار جنوب کشور دزدیده میشه و به عمارتش برده میشه. درهان (گرگ) دلبسته ابریشمی میشه که دختر بزرگترین دشمنه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه. با ورود ابریشم به عمارت گرگ رازهایی فاش میشه که…
*درهان* نگاهی به چشمای بستش کردم و بیرون رفتم در زیر زمینو قفل کردم صنم پشت در ایستاده بود. +آقا دختره گناه داره بخدا. _صنم برات احترام قائلم ولی قرار نیست تو کارام دخالت کنی. +بله آقا. با اعصابی خراب به سمت اتاقم رفتم تصاویر روی کاناپه لم دادم، چشمامو بستم گذشته عین فیلم از جلوی چشمام رد میشدن و من لحظه به لحظه با دیدن ابریشم زجر می کشیدم چشمای دردناکمو باز کردم و خودمو به سمت دیوار کشیدم،
انگار تمام استخونام زیر مشت و لگدای اون نامرد خرد شده بودن. ساعت ها تکیه به دیوار نشسته بودم و اشک میریختم. -دخترم اینو بخور ضعف نکنی. بطری آب کوچکی به سمتم گرفت چرا سرنوشت من باید اینجوری میشد مگه چکار بدی تو زندگیم کرده بودم که این همه تحقیر کتک تاوان کارمه. هوا کم کم رو به تاریکی می رفت درد و ضعف توانمو گرفته بود سرمو روی زمین گذاشتم و چشمامو بستم باصدای در چشمامو بازکردم خاله صنم با استرس وارد شد،
سریع به سمتم اومد و ساندویچی که پیچیده بود توی دستم گذاشت. -فقط ابریشم آب خوردی بطریو لای وسایل زیر زمین قایم کن یوقت آقا نفهمه من اومدم اینجا. خاله صنم عین باد از زیر زمین خارج شد و در دوباره قفل شد نگاهی به ساندویچ داخل دستم انداختم داخلش کتلت گذاشته بود. با ولع غذایی که برام آورده بود خوردم.با خوردن غذا از شدت ضعفم کم شد و به خواب رفتم. از پنجره کوچک زیر زمین معلوم بود که صبح شده…
