دانلود رمان خیس مثل باران pdf از ریحانه محمود برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
گیسو دختر ۱۷ ساله دبیرستانی که با برادرو خواهرش زندگی میکنه و تمام زندگیش درسخوندنشه.. یه روز تو یکی از اردو های مدرسش با نازنین آشنا میشه و مسیر زندگیش عوض میشه… آراد پسر ۲۷ساله مغرور و خوشتیپ و فوق العاده ثروتمندیه که به هیچ دختری تو زندگیش اهمیت نمیده… آراد یه برادری داره به اسمه عرفان که زیباییش زبون زد عام و خاصه؛ اما این برادر خوش چهره تفاوت های زیادی با آراده مغروره ما داره… آراد تو یه پارتی با گیسوی زیبای ما آشنا میشه و مسیر زندگیش تغییر میکنه…
آراد وقتی سنگینی نگاهی رو حس کرد برگشت و دید در کمال تعجب گیسو زل زده بهش؛ اما این خیرگی مثل همیشه با نفرت نبود؛ نمی دونست چرا خودشم نمیتونه چشم ازش بگیره، نمی دونست اون چشمای وحشیو تخس چی داره که توان بی تفاوتی بهش رو نداره، نمی دانست چرا در این سرمای اواخر پاییز عجیب گرمش شده، وقتی آسانسور به پارکینگ رسید آراد به خودش اومد و با پوزخند از جلوی گیسو رد شد… همه داشتن دنبال فراری زرد
رنگش می گشتن اما آراد با دست به پرادو سفیدی اشاره کرد و گفت: سوار شید. مریم خانوم جلو نشستو غزلو گیسو عقب؛ غزل: من فکر می کردم شما فراری دارید. آراد: همینطوره. -پس… _برای شرکت با این میام. _ آهان. غزل دره گوشه گیسو گفت: مردم دو تا دوتا ماشین دارن ما یه دونه ابو غراضشم نداریم. گیسو هم پوزخند زد… همه سکوت کرده بودند آراد فقط آدرسو پرسید و بقیه راه تو سکوت بود؛ گیسو از این همه سکوت خسته شده بود
رو به آراد گفت: _میشه ضبطو روشن کنید. مگه خدمتکارا هم موزیک گوش میدن؟ _ببین مرتیکه من می خواستم باهات خو… _خب خب ساکت شو روشن میکنم. گیسو نفسشو پر صدا بیرون داد به پنجره تکیه داد و به منطره بیرون خیره شد… به نظر اون آراد خوش تیپ ترین مرد رو کره زمین بود.. آراد از توی آینه به گیسو خیره شد و تو دلش اعتراف کرد؛ هیچ کدوم از دختر هایی که به عمرش دیده بود این چشمارو نداشتن… دستشو برد سمت ضبط و…