پست های ویژه
دانلود رمان انار گل من pdf از رز مشکی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
رمانی پراز فراز و نشیب های میان خانزاده ها! دختری که از عشق سابقش کینه به دل گرفته و میخواد انتقام بگیره! عشقی سوزان میان یک جدال برای انتقام گذشته ای دردناک بهادر خان خانزاده مغروری که وقتی انارگل بچه بوده میاد سراغش و بازیش میده حالا انارگل بزرگ شده اما بهادر عاشقشه عشقی انتقامی برنده بازی انتقام کیست؟
بالاخره به چشمه ای که بین روستای ما و روستای شاه آباد بود رسیدیم بچه ها هرکدوم یه طرف ولو شدن و با اون یکی حرف می زدن این وسط همه از این منظره و گردش لذت میبردن جز من که همیشه یه چیزی برای خراب کردن روزم پیدا میشد. کنار چشمه نشستمو به اطراف چشم دوختم. جای خیلی زیبایی آورده بودیمشون.اطراف بخاطر بارون هایی که توی بهار می بارید، سبزو قشنگ شده بود. یک طرف جاده چندتا درخت بید مجنون و چنار
بود و زیر یکی از چنار ها چشمه زلال قشنگی از دل زمین بیرون زده بود و مثل یه رودخونه کوچیک به سمت روستای پایین سرازیر شده بود. نسیم خنکی که می وزید و به صورتم برخورد می کرد و حس شادابی زیر پوستم می لولید مثل کرم های شیطنتی که الان درحال لولیدن بودن. با صدای زینب سرمو از روی زانو های جمع شده توی شکمم برداشتمو نگاهش کردم.نگاهمو که دید یکم نگام کرد و چیزی نگفت انگار دودل بود که حرفش رو
بگه یا نه اما بالاخره به زبون اومدو و همونجوری که با لباس قرمز گل گلیش بازی می کرد گفت: انارگل جون… میای باهامون بازی کنی، ببین… به اونور جاده اشاره کرد و همانطور که دخترای دیگه رو نشون می داد ادامه داد: بچه ها همشون دلشون میخواد بازی کنی. لبخندی از این مظلوم شدنش زدمو دست دختر شر کلاس رو گرفتمو از جام بلند شدم. از جاده خاکی رد شدیمو به اون سمت رفتیم که جز سبزه ها و چندتا بوته خار چیز دیگه ای نبود…
