دانلود رمان آقای اسپنسر (جلد دوم) pdf از T_L_Swan برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
اون جذاب و بزرگ بود. در تموم انگلیس بدترین شهرت رو داشت. با تمام مدلها و بازیگرهای مشهور قرار میذاشت و به یه زنباز شیاد معروف بود. اولین ملاقاتمون توی یه عروسی بود جایی که اون من رو تا بیرون تعقیب کرد. دومین ملاقاتمون منجر به دعوایی بزرگ شد که آخر سر از خونهام بیرونش کردم. سومین ملاقاتمون، وقتی بود که من به یه قرار کورکورانه رفتم. وقتی از اون طرف میز یه جفت چشم آبی آشنا رو که روبروی دوستم نشسته بود دیدم سوپرایز شدم. اون شوخطبع و باهوش بود…
به سمت سالن رقص رفتم درحالی که چشم هام روی زن لباس صوری قفل شده بود. اون جثه ی ریزی داشت و خوش اندام بود و بی نقص ترین صورتی که به عمرم دیده بودم رو داشت.الان داشت با دوتا مرد صحبت می کرد که بینشون ایستاده بود. یکیشون مسنتر و یکی دیگه اشون تقریبا همسن من بود. نوشیدنیم رو نوشیدم در حالی که حرکاتش رو تماشا می کردم. هووم خیلی خوشگله و رفتار زنونه و ظریفی داره و همینطور خیلی با سلیقه
ام توی انتخاب زن ها تفاوت داره. یه چیز خوبی درموردش وجود داشت. لب هام رو چرخوندم درحالی که تماشاش می کردم. برندن، یکی از دوست های قدیمی دوران مدرسه ام اومد تا کنارم بایسته. «هی اسپنس.» به پشت شونه ام ضربه ای زد. کاملا با حواس پرتی پرسیدم: اون زن کیه؟ » اخم کرد: «کدوم یکی؟ » « لباس صورتی، شارلوت. » چشم هاش گشاد شد و خندید. «از اون یکی دور بمون پیر پسر. خیلی از سرت زیادیه» . نیخشندی زدم درحالی
که چشم هام به شارلوت چسبیده بود. «و چرا اینو میگی؟» «همه ی مردم شهر دنبالشن و اون به هیچکدومشون پا نمیده.» احساس کردم پوستم از حس چالش خارش گرفته: «واقعا؟» «آره و بعدشم حی اگه اون علاقه ای بهت نشون بده باید از پدرش و برادرهاش عبور کنی.» اخم کردم: «منظورت چیه؟» «اون پدرشه که سمت راست ایستاده. اگه درست باشم اون سومین مرد ثروتمند کشوره. صاحب کازینوهای زیادی تو سراسر جهانه و همه جای دنیا ارتباطی داره…