پست های ویژه
دانلود رمان کاریزما pdf از مهین عبدی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
همیشه که نباید ماشین عشق پورشه یا فراری باشد گاهی حتی یک تاکسی زنگ زده هم رخش آرزو های دل دخترک می شود. داستانی که دخترک شاهزاده و پسرک گداسوار در ان حضور دارن و رقم زننده عشقی اتشین خواهند شد.. چه عاشقی های ناب و چه خیانت سهمگین باید دید این عاشقی تاب و تحمل این سختی هارا دارد…
بی هیچ حرفی با حرص از مقابل مادرم عبور میکنم و با سرعت از پله های مارپیچ شکل خانه، بالا می روم و خودم را به اتاقم می رسانم. مدت هاست که هربار حرفی را میگویم، جواب دلخواهم را دریافت نمیکنم! مدت هاست که غیر از غصه خوردن، حاصلی برای دل پرشده از انبوه حرف های بی جوابم ندارم! در اتاقم را محکم میبندم و بعد از قفل کردنش، خودم را روی تخت رها میکنم. قطره ای اشک از گوشه ی چشمم میچکد و بغضم را فرو میخورم.
اما می دانم که بازهم بی فایده است! نیم خیز می شوم و برای برداشتن گوشی ام از روی میز دراور دستم را دراز میکنم و آن را بر میدارم. بی حوصله کمی با بازی های گوشی خودم را سرگرم میکنم. اما نمی توانم تمرکزی بر روی افکارم که هر کدام جسته و گریخته به هر جایی سرک می کشند، داشته باشم. گوشی را بعد از خاموش کردنش ، روی تخت رها میکنم و ساق هر دو دستم را به روی چشمانم میگذارم. به ساعاتی قبل فکر میکنم، ساعاتی که یک
راننده، یک پسر جوان، باید من بعد، من را اسکورت کند! هرچند دلیل مادرم را برای اینکار میدانم! می خواهد مطمئن شود که من با همکلاسی هایم به جایی نمی روم و فقط مسیر خانه و مدرسه و آموزشگاه را طی میکنم! منی که حتی تا به حال بی اجازه او و پدرم جایی نرفته ام! در حالی که دوستانم تا مدت زمان زیادی را حتی در روزهای تعطیل با هم به خوشگذرانی می سپارند! نمی توانم این میزان از حساسیت های مادرم را درک کنم!
