دانلود رمان واهی pdf از زهرا ثقفی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
سوفیا زن جوان و مستقلیه که با پسرش زندگی میکنه. هشت سال پیش زمانی که قرار بوده سوفیا و همسرش از ایران برن، چند ساعت مونده به پرواز خیلی ناگهانی همسر سوفیا ناپدید میشه بدون اینکه بدونه زنش بارداره. حالا بعد از گذشت هشت سال، پیمان، همسر سابق سوفیا برمیگرده و خیلی اتفاقی دوباره سر راه سوفیا قرار میگیره. یه مردی که دیگه شوهر سوفیا نیست، اما پدر پسرشه، پسری که هیچ وقت پدرش رو ندیده اما حالا قراره ورق برگرده…
رویا سینی گل گاوزبان را مقابلم می گیرد. بدون اینکه حرفی بزنم، حتی تشکر کنم، آخرین لیوان توی سینی را برمیدارم. گل گاو زبان معروف ترین داروی مادری برای روزهاییست که حال اهالی این خانه خوب نیست. رویا کنارم، روی زمین می نشیند و به در چوبی اتاق تکیه می دهد. با تکیه دادن او، در کمی عقب تر می رود و زیر شانه ام خالی می شود. نچی می کنم و خودم را عقب تر میکشم. رویا سینی را کنار پایش می گذارد و در خودش جمع می شود.
سرش به سمت شانه ام خم می شود و من اعتراضی نمی کنم. نای اعتراض کردن ندارم. امشب حال تمام افراد این خانه به نوعی خراب است و شاید من از همه خراب تر باشم. حال من خوب نیست و هیچکس از درد مضاعفی که به جانم افتاده، خبر ندارد. قبل از اینکه از تصادف حاج عمو و مرتضی باخبر شوم، فکر می کردم اولین نفری که میتواند شریک دردم شود، مرتضی است و حالا… یک ساعت پیش از بیمارستان برگشتم و نمیدانم خوشحال
حال نسبتاً مساعد مرتضی باشم یا حال وخیم حاج عمو.صدای نفس های بلند رویا به سنگینی سرش روی شانه ام اضافه می شود. از گوشه ی چشم نگاهش می کنم و با تاخیر لب های خشکم را از هم جدا می کنم. _رویا ؟ _هوم ؟ دستم را روی دستش می گذارم و آرام ناخن های لاک خورده اش را لمس می کنم. صدای جفتمان گرفته است و حواسمان هر جایی هست جزء اینجا و در این خانه. _کجا تصادف کردن؟ میپرسم و همزمان تصویر حاج عمو….