دانلود رمان آخرین نگهبان (جلد هشتم) از Eoin_colfer با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
اپال کوبویی بازگشته. او می خواهد طلسمی قدیمی را بردارد که به موجب آن تمام انسان ها از بین می روند. اما آرتمیس مثل همیشه مزاحم کار اوست. آرتمیس که اکنون خوب و دل رحم شده به جلوگیری از نقشه هایش کوبویی می پردازد. اما در آخر آرتمیس می میرد اما دوباره باز می گردد.
تونل روی هم سه فوت ارتفاع داشت و به همین خاطر باتلر مجبور شد که در هر سه قسمت دراز کش شود، در همان حین هم مدام دستگیره را محکم تر چنگ می زد. دماغش چند فوتی بیشتر با دیوار تونل فاصله نداشت، که دقت کرد و دید نشانه های درخشان زیبایی رویش حکاکی کرده اند که داستان هایی از زندگی مردم را نمایش می دهد. این طوری پری های جوان هر بار که از این جا رد می شدند، می توانستند در مورد گذشته شان یاد بگیرند. باتلر فکر کرد:
چه عجیب، ولی بعد سریع تعجبش را فرو نشاند، مدت ها پیش ذهنش را طوری تربیت کرده بود که روی وظایف محافظ شخصی ها تمرکز کند، نه این که وقتی در زیر زمین است ترون های مغزش را با حیرت زده شدن حرام کند. فکر کرد: برای بازنشستگی نگهش دار، بعد می تونی ذهنت رو به عقب برگردونی و هر چه قدر دلت خواست از این هنر تعریف کنی. سر در مرکز پلیس به شکل نشان بلوط پلیس موجودات زیر زمینی و با رنج زیاد و توسط ارباب
هنرمند سنگفرش شده بود. تا جایی که افسر های پلیس فکر می کردند کار بیهوده ای بود و حرام کردن انرژی، آن ها معمولاً از آن تیپی نبودند که بخواهند به پنجره های طبقه چهارم نگاه کنند و حیرت کنند که چه طور نور خورشید جعلی لبه های هر سنگفرش ورق طلا شده را پرنور می کند و به هر چیز درخششی می دهد. آن روز به خصوص انگار هر کسی که در طبقه ی چهارم بود، از اتاقش بیرون آمده و مثل رنگ هایی که روی یک زمین شیب دار باشند…