پست های ویژه
دانلود رمان آوای ستاره pdf از زهرا زنده دلان برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
سامان خواننده‌ای مغرور و جذاب، برای انتقام از مریمی که عاشقشه، با دوستش ساحل آشنا می شه و یک روز طی جر و بحثشون، به اون دست درازی می کنه و…
باز استرس و باز این تپش قلب لعنتی ام، شروع شد. قبل از حرکت به مریم زنگ زده بودم و هماهنگ کردم که دارم به دیدنِ آقای خواننده می روم، او هم خوشحال از این دیدارمان اما حال من گفتنی نبود، استرس داشت جانم را ذره ذره می مکید. نگاهی به کافه ی جدید شهرمان می کنم و در دل می گویم ” یه روز باید با بچه ها هم اینجا بیایم ” با تردید به سمت کافه می روم که گوشی ام به صدا می آید، شماره ی سیو نشده اش خبر از او می دهد.
– الو. – سلام کجایین؟ دستی بین موهای کجم می کشم و خیره به در مقابلم می گویم: – من نزدیک ورودی. – عه، پس صبرکنین بیام دنبالتون. قطع می کند و من دوباره ویبره کنان به عقب بر می گردم و پشت می کنم. ” دختر استرس چی رو داری، می خوای حرف بزنی همین، ضعف از خودت نشون نده، به هدفت فکر کن، به آرزوهات ” از حرف زدن با خودم کمی آرام می گیرم و طولی نمی کشد صدایی از پشت سرم می آید: – سلام، ساحل خانوم؟
به عقب برمی گردم و چشم هایم چشم هایش را شکار می کند. -سلام، بله. آن تیله های مشکی اش، قدرت حرف زدن را به یک باره از من می گیرد. پوست سبزه ای دارد و چشم های مشکی با انبوهی از مژه، لب هایش کوچک و موهای مشکی و ته ریش اش چهره ی بامزه ای از او ساخته است. نگاه او هم به من است که بعد از مکثی طولانی با غرور لبخندی می زند: – بریم داخل؟ از آنالیزش دست می کشم و جلوتر از او به حرکت می آیم: -بریم…
