پست های ویژه
دانلود رمان هویت pdf از narsis_lavani برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
روایتگر زندگی دختری غمگین و افسرده است که به همراه مادر بیمارش، زندگی می کنه! گیتای قصه ی ما، با وجود سن کمش، میشه پرستار مادرش… از همان دوران کودکی مدام مورد تمسخر دوستانش قرار گرفته و از اینکه مثل سایر دوستاش نیست… و از اینکه اسم “بچه ی حرومی” رو یدک می کشه… توی عذابه. گیتا هیچ چیزی از گذشته ی مادرش و اینکه هویت واقعی خودش چیه نمی دونه! همیشه فقدان پدر رو توی زندگیش حس کرده و…
چشمم به ساختمون بلند، با نمای سنگی که خورد،سرم گیج رفت! “شک ندارم که برای حتی اجاره چنین جایی هم، کلی پول باید صرف کرد! ” سوار اسانسور شدم. روی کارت رو نگاه کردم. “طبقه ی 2ام، واحد 1” دکمه ی طبقه ی 2 رو زدم. توی اسانسور تنها بودم… پس می تونستم با خودم تمرین کنم تا چطور صحبت کنم. لحظه ای بعد، با صدای “طبقه 2ام”ی که توی اتاقک اسانسور پیچید، به خودم اومدم. خدایا به امید تو.. درِ واحد 1،
نیمه باز بود. صدای قهقهه ی دخترکی از داخل اتاق، به گوشم رسید. کمی نزدیکتر شدم. صدایی شنیدم که با عشوه ی خاصی می گفت: زشته الان یکی میاد تو. و بعدش هم باز خنده.. حس کنجکاویم، وادارم کرد تا بی اینکه تقه ای به در بزنم، در رو کامل باز کنم. از دیدن صحنه ی روبروم. شرم سرتاسر وجودم رو فرا گرفت. سرخ شدم. چطور یه دختر می تونست انقدر خودش رو حقیر کنه و زیر دست ادمای حریص و عوضی ای مثل این بندازه؟
حالم بهم خورد. گُر گرفته بودم. دیگه موندن توی اون فضایی که پر از گناه بود رو جایز ندیدم. خواستم از در بیرون برم که با اون دستای کثیفش، بازوم رو چنگ زد و مانعم شد. به سمتش برنگشتم. نمی خواستم حتی چشمم به اون چشم های هیزش بیفته. با صدایی که از شدت تب گناه، ناهنجار شده بود، گفت: -کجا میری خوشگله؟! بمون کارت دارم. بازوم رو با شتاب از دستش بیرون کشیدم. دردم گرفت. ولم کن عوضی!
