دانلود رمان از دل آتش pdf از پری_63 برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
رمان از دل آتش بیان تغییرات اساسی در زندگی یک دختر از دنیای نوجوانی به دنیای بزرگسالی است. دختری که شیطنت و بازیگوشی جزیی از زندگی اوست.. تینا با ورود به دانشگاه با آدم های مختلف و عوالم متفاوت آدم ها روبرو می شود و دل به عشقی می سپارد که او را در آزمون های مختلفی می آزماید.. هر آزمونی سبب رشد شخصیتی او شده و در نهایت از تینا انسانی منطقی و عاقل به وجود می آورد..
کم کم عضو ثابت مهمانی های خانوادگی خانواده سیما شده بودم. خانواده آقا بابک اهل خوزستان بودند و من بجز عکس هایی که سیما نشونم داد چیز زیادی ازشون نمی دونستم. چند باری با نازگل و نوید سینما و کافی شاپ رفتم . سیما دو برادر داشت که یک سعید بود که از خودش بزرگتر و پدر نوید و نازگل بود و برادر دیگرش سینا، که پسر کوچک و ته تغاری سوری خانم بود. همه یک جوری از سینا حساب می بردند و
خیلی ملاحظه اش رو می کردند. مثلا غذاش دیر نشه، تنها نمونه یا عصبانی نشه. وقتی این همه ملاحظه و یک جور ترس پنهان خانواده رو نسبت به سینا می دیدم دیگه زیاد به این حس که فکر کنم اون از من بدش میاد یا نه، اهمیت ندادم. با خودم گفتم این که با سایه ی خودش هم قهره بذار حالا از من هم بدش بیاد. من که نباید به خاطر یک نفر آدم گنده دماغ و افاده ای چندین نفر آدم مهربون و خونگرم رو از دست بدم.
فهمیده بودم که توی دانشگاه خودمون فوق لیسانس ادبیات می خونه، اما حتی علاقه ی وافرم به ادبیات باعث نشد توی ذهنم براش یه جای خوب باز کنم. همش نگران بودم یک وقت توی محیط دانشگاه نبینمش تا ناچار بشم باهاش احوالپرسی کنم. همین سلام های خشک و جواب های اجباری که ازش شنیده بودم، حسابی منو دلزده کرده بود. اما سایر اعضای خانواده اونقدر ماه بودند که واقعا احساس می کردم…