دانلود رمان گیوتین pdf از الناز عالیس برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
روشن پاکمهر، یه وکیل پایه یک دادگستریه که برای نجات باباش از زندان، به یزدان فرخزاد نزدیک میشه تا مدرک جور کنه چون معتقده یزدان تو زندانی شدن باباش نقش داره… و یزدان با دیدن زیبایی چهره و هیکل خوبِ روشن، بهش جذب میشه و جای کشتنش، بهش پیشنهاد صیغه نود ونه ساله میده… روشن چارهای جز قبول این پیشنهاد نداره اما… دخترِ تخصِ این رمان خون به دلِ یزدان میکنه و همهی نقشههاش رو نقش بر آب میکنه…
از پشت میز بلند شدم و پشت سرش ایستادم.. دستاش رو تو هم قالب کرد.. من فکر می کنم تو گاوصندوق تو میشه چیزی پیدا کرد تا من بی گناهی بابام و گناهکار بودن بهمن رو ثابت کنم. دستام رو لبه ی پشتی صندلیش گذاشتم و کنار گوشش لب زدم: -نه.. با خودت فکر کردی من می تونم تو زندان افتادن بابات دست داشته باشم.. فکر می کنی اگه من یک درصد اینکارو کرده باشم از خودم مدرک به جا میذارم؟ از روی صندلی بلند شد.. اخم غلیظش رو
دیدم و پوزخند زدم: من شک ندارم تو از خیلی چیزا خبر داری.. اگه یکی از جریانات خبر داشته باشه قطعا تویی.. آقای فرخزاد.. اگه تو این کار به من کمک نکنی من شکم به یقین تبدیل میشه که تو با بهمن هم دستی برای زیر آب کردن سر بابای من.. نیشخند تلخی به صورت بی روحش پاشیدم.. جا خورد و من صندلی رو دور زدم و در حد فاصل خودش و میز وسط ایستادم.. خودش رو عقب کشید و پشت زانوش به صندلی برخورد کرد.. ترس روی
اجزای صورتش به طرز بانمکی نشسته بود.. کج خندیدم:-حالا بهم بگو چطوری تونستی خودتو تو کمتر از ده دقیقه برسونی اینجا توقع اینطوری عوض کردن بحث رو نداشت.. جلوتر رفتم و روی صندلی پرت شد.. دستم رو بلند کردم و زیر چونش گذاشتم.. سریع دستم رو پس زد اما من سردی بدنش رو حس کردم.. باز خندیدم.. روشن؟ چطوری تا اینجا.. بلند شد و من رو کنار زد.. خودم عقب کشیدم و مثل ماده شیر درنده ای تو صورتم توپید…