رمان سرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمان سرا
پست های ویژه
دانلود pdf رمان نپنته از مطهره نقی زاده

دانلود رمان نپنته pdf از مطهره نقی زاده برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

عشق را در چشمان سیاه رنگش یافتم، زمانی که برای اولین بار با آن دو گوی براق به من زل زد چیزی در دلم فرو ریخت و قلبم محکم می کوبید. حضورش شد مرحمی بر تمام زخم ها و نوازش هایش آرامم کرد همچون زمانی که پدر دستش را بر سرم می کشید، اما زندگی همیشه روی خوش نشان نمی دهد گاهی همان عشق به نفرت تبدیل می شود و اینجاست که برای هزارمین بار متلاشی میشوی، آیا می توان دوباره از جا بلند شد؟ آیا همان نفرت می تواند کمک کننده باشد …؟

خلاصه رمان نپنته

از کتاب خونه اومدم بیرون و رفتم سمت بیمارستان احتمالا تا الان دیگه شیفتش تموم شده باشه. مامان میگه که از همون اول عاشق شغل پرستاری بوده با این که باباش به خاطر تک فرزند بودنش بهش اصرار میکنه که رشته مهندسی رو انتخاب کنه و مثل اون بره تو کارساخت و ساز اما مامان قبول نمیکنه و میگه این کار رو دوست داره و به اصطلاح میخواد درمان درد مردم باشه. منم عاشق کارشم اینکه در بدترین شرایط کنار همه هست و بهشون

امید میده خیلی خوبه و من این روحیه مامان و دوست دارم. وارد محوطه بیمارستان که میشم چشمم از دور به مامان میخوره که کنار یه خانم و آقایی ایستاده و در حال صحبت کردنه. نگاه خیرم جواب میده و سرش رو به سمتم برمیگردونه و ازم میخواد که برم پیشش خوشحال از اینکه دیگه نیاز نیست مدت زیادی رو منتظرش بمونم به سمتش قدم تند میکنم که ناگهان مرد کنار مامان سرش رو بلند میکنه وبه سمت نگاه میکنه…

یا خداااا این اینجا چیکار میکنه، نکنه اون خانمه هم خانم شکوهی هس … اینا اینجا چیکار میکنن آخه… کمی که فکر میکنم محکم میزنم تو سرم دختره دیونه مامان گفت که با خانم شکوهی همکاره یا خدا نکنه این پسره دورو جریان اون روز رو تعریف کنه رسما بدبخت شدم… -آنا چرا نمیای دخترم؟ کجا بیام مادر من اخه الان موقع صحبت کردن با خانم شکوهی بود این پسرش دیگه اینجا چیکار میکنه… با اون چشمای مشکیش عین غول سفیدش داره کورم میکنه…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
عشق را در چشمان سیاه رنگش یافتم، زمانی که برای اولین بار با آن دو گوی براق به من زل زد چیزی در دلم فرو ریخت و قلبم محکم می کوبید. حضورش شد مرحمی بر تمام زخم ها و نوازش هایش آرامم کرد همچون زمانی که پدر دستش را بر سرم می کشید، اما زندگی همیشه روی خوش نشان نمی دهد گاهی همان عشق به نفرت تبدیل می شود و اینجاست که برای هزارمین بار متلاشی میشوی، آیا می توان دوباره از جا بلند شد؟ آیا همان نفرت می تواند کمک کننده باشد ...؟
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    نپنته
  • ژانر
    عاشقانه، طنز
  • نویسنده
    مطهره نقی زاده
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    رمانسرا
  • صفحات
    531
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 1,029 بازدید
  • برچسب ها:
مطالب مرتبط
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سرا " میباشد.