پست های ویژه
دانلود رمان پرستش pdf از زهرا قلنده برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
داستان دختری به نام پرستش که در یک مهمانی جذب پسری به نام شهیاد می‌شود که از قضا پسرعموی دور پرستش است. شهیاد به خاطر یک انتقام به این دختر نزدیک می‌شود و زمانی که این انتقام به عشق تبدیل می‌شود با مخالفت خانواده پرستش روبه رو می‌شود…
“پرستش” شهیاد رفت اتاق خودش و منم واسه اینکه غیبتمون طولانی تر از این نشه سریع لباس عوض کردم و رفتم پایین . پله های آخر بودم که شهیاد خودشو بهم رسوند و دست انداخت دور گردنم: میخواستی تنهایی بری پایین؟ حالا من به کنار، چطوری میخواستی جواب تیکه هایی که آماده کرده بودنو بدی؟ خندیدم: همش تقصیر توعه دیگه. _بزن بریم. یه راست رفتیم سمت آشپزخونه و بچه ها همه مشغول صبحونه بودن. با دیدن ما سوتی
کشیدن و طبق انتظارم شروع کردن تیکه پروندن. شهیاد همون جوری که دستمو گرفته بود کنار هم نشستیم و با حوصله جواب همه رو داد. حامی کاسه ی عسلو هل داد طرفمون و گفت: بخورین که انرژی داشته باشین الان بریم بیرون. ببین آخه این دختر طفلک رنگ به رو نداره. داشتم از خجالت آب میشدم که ترلان پرید وسط: حامی خیلی بیشعوری. خوبه گفتم این پرستش بدبختم داشت از ترس پس میوفتاد وقتی شهیادو دید. این بار بهراد گفت:
شهیاد مارمولک. این سفر اوکی نمیشد می خواستی حالا حالا ها تو خماری بمونی؟ شهیاد دستشو محکم دورم حلقه کرد و گفت: صبحونتونو بخورین بابا. پرستش از خجالت آب شد. این ندید بدید بازیا چیه؟ شهر اشوب بلند شد و لقمه ای که دستش بودو گرفت سمتم:بخور عزیزم. اصن اهمیت نده اینا چی میگن. داداشم دورت بگرده. همه زدن زیر خنده و خودمم خندم گرفت. لقمه رو ازش گرفتم که یه چشم غره به بقیه رفت و گفت: باشین بریم…
