پست های ویژه
دانلود رمان سکوت پرصدا pdf از صدای بی صدا برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
دختری به اسم سارای که سه بچه به فرزند خوندگی قبول کرده و معلم زبان فرانسه هم هستش و تو آموزشگاه با گروهی از پسرها که برای یادگیری زبان فرانسه اومدن آشنا میشه و اینکه این پسرها فوتبالیست هستن و …
صبح سر تمرین سهیل با خنده گفت دیشب تا دیر وقت داشتم مشق مینوشتم. آبان لبخند زد با اینکه از صحت حرف سهیل مطمعن نبود. اما راجب خودش کاملا این حرف درست بود. دیشب تا پاسی از شب مشغول انجام تمرین های خانم مهربان بود و اصلا گذر وقت را حس نکرده بود. و تقریبا مطمعن بود که شاید خیلی از خود خانم مهربان خوشش نیامده باشد اما تدریسش معقول و قابل قبول بوده است. با صدای محمد رشته ی افکارش پاره شد.
چی شد تصمیم گرفتین میریم؟ وریا گفت بنظرم خوب بود یمدت بریم نهایتا اگر نداشتیم ادامه نمیدیم. آبان جورابش را تا روی زانوهایش کشید و در حال بلند شدن گفت اره دوست موافقم. تا صبح متن ها را رسونده بودند چاپ و کمی از عصبانیت لاله کم شده بود و سارای تا 5 صبح مشغول ترجمه بود.چند ساعتی بیشتر از خوابیدنش نمی گذشت که گوشیش زنگ خورد و از خواب پرید، و مات و مبهوت زل زد به گوشی که چرا روی سایلنت نگذاشته است.
تماس قطع شد. چند لحظه بعد دوباره به صدا در آمد همان شماره بود. به ناچار جواب داد. بله بفرمایید؟ -…. خودش هم نمیدانست با چه سرعتی حاضر شده بود و در آن واحد مجبور بوده جوری لباس بپوشد و آرایش کند تا کمی سنش را بالاتر نشان داده شود. از حیاط مدرسه گذشت، مدرسه براش جایی نبود که خیلی دوستش داشته باشد. وقتی رفت سمت اتاق مدیریت دو سه نفری آنجا بودند قابل حدس بود مردی که پشت میز بود مدیر مدرسه است و…
