پست های ویژه
دانلود رمان تهاتر pdf از الهه محمدی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
نمی دانست حکایت دشت پرگل و شقایق های غمگین و گل سرخ تنها چیست !… صدای دف زدن مثل کوبیدن بر طبل از دور به گوش می رسید… نگاه دختر جوان مثل داغ شقایق سوخته بود اما لب هایش مثل سرخی گل سرخ، مرد جوان را سوزاند. تختی از گل شقایق برای دختر جوان ساخت و شانه اش را با قلب دخترک آشنا ساخت… پوششی حریر گونه روی تنشان پایین آمد و آن ها جز صدای شوق دف ها و فریاد عشق نمی شنیدند…
رفتن لحظه ای رایا دل شادمهر را ریخت به این اندیشید که اگر او سهم دلش نشود قادر خواهد بود به راحتی فراموشش کند یا نه. رایا از زمانی که مقابل چشمش قرار گرفت، تیری شد و در دلش نشست چنان تیز قلبش را نشانه رفته بود که با تمام زجر، دلش نمی خواست آن را از دل بیرون بکشد. گام هایی بلند پشت اتومبیل رایا برداشت و برای فرار از مهملات بهم پیچیده ذهنش به دانشکده برگشت. سال پایانی تدریسش بود و با برداشتن واحدهای
سنگین و همچین تحویل تزش حسابی اوقاتش پر بود. اوقات خود را شلوغ تر از ترم های پیش کرده بود تا هم زودتر درسش تمام شود هم از زور فکر وخیال آسوده تر باشد. هرچند بی فایده بود به محض آنکه در اتاقش تنها می شد انگار رایا روی قفسه سینه اش می نشست. همانطور که تا چشم باز می کرد او در تمام تنش جولان می داد. بخودش هشدار می داد عشق نیست پس عشق نبود چه ریشه اش را آنطور محکم می کرد؟؟؟ صندلی میز غذا
خوری را کنار کشید و درحال نشستن روی آن پرسید: شقایق ” که چپیده تو اتاقش، شادمهرم خودشو خفه کردن با درس و کار، شمام که مدام یا بیمارستانی یا تو آشپزخونه… خانوم شادفر سمت همسرش چرخید و درحال هم زدن سیب زمینی ها درون ماهی تا به نگاهش کرد. مرد ادامه داد: بنده برم تجدید فراش کنم به نفعمه انگار شاید. خدا دلش رحم اومد و یه زنگوله پا تابوت نصیبمون کرد. زن چهره درهم کشید و گفت: جای خوشمزگی فکری به حال شادمهر بکن….
