پست های ویژه
دانلود رمان پاییز سال بعد pdf از سمیرا ایرتوند برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
مانی که مدتیه از فرانسه برگشته به طور سنتی با جانان ازدواج میکنه؛ با گذر زمان این ازدواج سنتی تبدیل به عشقی بینشون می‌شه اما نقطه‌ی کوری وجود داره که …
حمیده خانم دیشب مامان را راضی کرده بود من هم در نمایش کنار اهل محل حضوری فعال داشته باشم تا هم با بقیه آشنا شویم هم وقتم را بهتر بگذرانم. چون امروز مهمان داشتیم رفتنمان به خانه ی ارجمند و دیدن علیرضا به فردا موکول شد. تا خانه را تمیز کردیم و غذا و مخلفاتش آماده شد از کت و کول افتادیم، مامان با وسواس خاصی کار می کرد و امرو نهی می داد. نیکان هم در این بین با حس مسئولیت سعی می کرد گوشه ای از کارها را در دست
بگیرد از تلاشش هم من و هم مامان با ذوق تشکر می کردیم تعریف های ما عزمش را بیشتر می کرد. سایه هم پیام داده بود که زودتر برای کمکمان می اید اما خبری نشد حدس اینکه زندایی اجازه نداده سخت نبود، نزدیک شش عصر بود و هوا روبه تاریکی می رفت که زنگ خانه خبر داد مهمانانمان بلاخره افتخار دادند زندایی معتقد بود مهمان باید دیر وارد خانه شده و زود برود از دیدش این مدل رفتارها پرستیژ خاصی دارد که شخصیت بالای هر
فرد را نشان می دهد… زندایی قبل از همه وارد شد نگاهش به درو دیوار خانه با غیظ بود انقدر که ناخوداگاه نگاه مرا هم با خود کشاند خانه نوساز و فوق العاده ای نبود اما شیک و تمیز بود این مدل نگاه زندایی برایم عجیب بود. دایی بعد از او آمد خانه ی جدیدمان را تبریک گفت، سایه با ذوق کنارم آمد و از اینکه زودتر نیامده عذرخواهی کرد. در آخر سامان وارد شد… نمیدانم آن شب حواسم کجا بود یا شاید تحت تاثیر تعریف های مامان بود که…
