پست های ویژه
دانلود رمان همسر شیطان pdf از Grace_Draven برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
“ملکه، من نمی خوام با اون ازدواج کنم. کای ها با اون دندون های تیز و پوست خاکستریشون بیشتر شبیه شیطانن تا انسان.””ایلدیکو مواظب حرف زدنت باش. این حرفت از این اتاق بیرون نمی ره چون منافع ما رو به خطر میندازه و حواست به این موضوع هم باشه که نه تنها باید باهاش ازدواج کنی بلکه مثل یه همسر عادی وظیفه های دیگه ای هم داری. “ایلدیکو به خودش لرزید: “مثلا چی؟” “باید با اون هم‌بستر بشی و ازدواجتون رو….
« تو به عروس قابل قبول میشی ایلدیکو و وظیفه ات در قبال کشور و خانواده مون رو به درستی انجام خواهی داد. » ملکه فانتین نگاهی جدی به ظاهر خواهرزاده اش انداخت و دماغش را بالا کشید. « و فراموش نکن که وظیفه ات شامل اتاق خواب هم میشه. اهمیتی نداره که اون شبیه به غوله، نباید با نادیده گرفتن شوهر جدیدت، این اتحاد رو به خطر بندازی » ایلدیکو آنقدر محکم فکش را روی هم کشید که شقیقه هاش نبض زد.
ملکه این موعظه را بارها تکرار کرده بود و ایلدیکو می توانست در خواب هم آن را از حفظ بگوید، اگر یک بار دیگر آن را می گفت، ایلدیکو دمپایی اش را به دهان او فرو می کرد. ضربه آرامی به در اتاق، توجه ملکه را جلب کرد. بلند گفت: « بیا داخل. » در باز شد و خدمتکاری با چشم های گشاد وارد شد. او در چشم ایلدیکو طوری به نظر می رسید که انگار ده لیموی کامل خورده بود. به فانتین تعظیم کرد: « اعلی حضرت، عالیجناب بریشن کاسکم از باست
هرادیس می خوان با بانو ایلدیکو صحبت کنن. » مکثی کرد و بعد ادامه داد: « به تنهایی. » دلخوری ایلدیکو به وحشت تبدیل شد. انگستانش را در هم پیچید تا لرزش آنها را مخفی کند و کاملا به سمت در چرخید. فانتین در کنارش از عصبانیت صاف ایستاد. «فکر نمی کنم. این کار تمام آداب و رسوم رو نقض می کنه. اون می تونه بعد از اینکه ازدواج به طور رسمی اعلام شد، با ایلدیکو صحبت کنه. به هر حال کمتر از نیم ساعت دیگه عروسی برگزار می شه…
