پست های ویژه
دانلود رمان وصله ناجور دل pdf از فریبا زلالی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
صدف زنی که در دهه سوم زندگیش با چند بیماری دست و پنجه نرم می کند برای همین به شوهرش که توی ترکیه دارد تحصیل می کند پیغام می دهد که برگردد و سرپرستی دخترشان را بر عهده بگیرد. ولی شوهرش وقتی برمیگردد با دوست دختر سابقش و یک دختر بچه برمیگردد. صدف تحمل نمی کند و می خواهد طلاق بگیرد که با حقایقی زیادی از زندگی علی در ترکیه آگاه می شود و اینکه مجبور به این رابطه شده بود ولی نمی تواند ببخشد و فراموش کند…
صدای بلند حاج آقا را می شنوم. _ وای پسر چی کار کردی، باشه منو ببین خودتو نزن.علی، علی منو نگاه کن میگم برات همه ایستاده به گوشی او زل زدند. نزدیکتر می شوم صدایش را می شنوم _دروغ میگه نه، میخواد منو بچزونه. امروز شنیدن صدای او احساساتی ام کرده و من هم مثل اذی مامان بی صدا گریه می کنم. حاج بابا به طرفم می آید و با بغض به علی می گوید: _ببین منو بابا خوب میشه به خدا خوب میشه و من فکر می کنم دو سال
است که حالم خوب نیست درست از وقتی هوا هولی کارهایش را کرد و رفت. حاج بابا به طرف حمام می رود و دوش آب را باز می کند. همه وارفته می نشینیم. کسی برای آرام شدن دیگری چیزی در ذهن ندارد. مروارید بی حال تو بغل اذی مامان ولو هست. می خواهم بلند شوم نمی توانم چادرم از سرم کنار رفته ولی روسری سرم را پوشانده. به زور خودم را از مبل بالا می کشم قدم هایم محکم نیست در پخچال را باز می کنم که صدای غیض آلود و
بلند حاج بابا را می شنوم. _یادت نرفته که چرا رفتی احمق زدی کشتیش. من کنار یخچال پاکت آبمیوه به دست وا می روم و هق می زنم وای وای کی را کشته. دیگر چیزی نمی شنوم صدایش پایین آمده و چیزی نمی شنوم. _می شه بری اتاق خوابمون. یک هفته از آن ماجرا می گذرد یک هفته ای که تمام نمی شود. نگاهش می کنم. _ا برو دیگه برو بر منو نگاه می کنه بدو الان تخم جن بیدار میشه. از ذهنم کمک می گیرم تا تمام حرف هایی که…
