پست های ویژه
دانلود رمان تولد لوکا pdf از لیانا دیاکو برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
وقایع این داستان درست بعد از فراری دادن تونی و لوسیا توسط امیلی در پایان رمان عشق و آبرو صورت میگرید. باید رمان انتقام و آبرو و عشق و آبرو را مطالعه کرده باشید تا متوجه روند داستان شوید…
در حالی که داره تو اتاق قدم رو میکنه موهاش رو با هر دو دست چنگ میزنه و با ناباوری میگه: ” تو چیکار کردی امیلی؟ ” این سوالیه که چند ساعته دارم از خودم میپرسم. من با زندگیم با عشقم چیکار کردم؟ تنها جوابی که به ذهنم میرسه اینه که چاره ای نداشتم. نه به خاطر اینکه اگر لوسیا زیر اون تونل دفن میشد، آرامش زندگی منو و سلامت عقلیم رو برای همیشه به زیر خاک میبرد، بلکه چون زندگی نرمال یه بچه ی بیگناه به هم میریخت.
من درد یتیم شدن رو کشیدم و چنین بار سنگینی رو حتی برای بچه ی خطرناک ترین دشمنم هم نمیخوام. من مجبور بودم این تصمیم رو بگیرم. و حالا باید با عواقبش زندگی کنم. کارلو هر لحظه سرعت قدم زدنش رو بیشتر میکنه و بالاخره بعد از چند دقیقه با صدای بلندی ماکسیم رو صدا میزنه. ماکسیم که حالا دیگه هیچ سرخوشی ای تو صورتش نیست بلکه مثل یه پلنگ آماده ی حمله، تمام بدنش مقبض و صورتش مثل سنگه.
بدون اینکه نیم نگاهی به طرف من بندازه خطاب به کارلو میگه: “دو نفر از مردامون که نگهبانی کلبه رو می دادند کشته شدند. جت اختصاصی تونی هم یک ساعت پیش رم رو به مقصد شیکاگو ترک کرده. ” این خبر باعث میشه چشمام سیاهی بره. چرا به این فکر نکردم که پایان اون مسیر میبایست حتما توسط افراد کارلو محافظت بشه. حالا علاوه بر اینکه خیانت کردم دو نفر از افراد کارلو رو هم به کشتن دادم. ماکسیم نفس عمیقی میکشه…
