پست های ویژه
دانلود رمان دیار آشوب pdf از دیبا کاف و نرجس کشاورزی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
رمان به زندگی پر فراز و نشیب آشوب دختر افغانی میپردازد که سال هاست زندگی خود و خانواده اش را اداره میکند. ورود چکاد به زندگی اش مسیری را پیش رویش قرار می‌دهد که مجبور به تصمیم گیری می‌شود. تصمیم هایی که سرنوشتش را رقم میزند.
دنبال یه راه نجات له له میزدم که در مغازه ای چند متر جلوتر باز شد و مرد جوونی داشت وارد مغازه اش میشد. بدون اینکه به چیزی فکر کنم شروع به دویدن کردم و پشت سر مرد خودمو داخل مغازه انداختم. در با صدای تیکی قفل شد و مرد تازه متوجه ام شد که متعجب نگاهم کرد. خودمو روی صندلی گوشه مغازه رها کردم و شروع کردم به سرفه کردن. نفسم گرفته بود.
_خانم خوبید؟ _آب، یکم آب به من میدین؟ مرد که با دیدن حال من دستپاچه شده بود سری تکون داد و از بطری آب معدنی کمی آب داخل لیوان یکبار مصرف روی میز ریخت. با عجله لیوان به دستم داد که از دستپاچگیش تعجب کردم. آب رو جرعه جرعه خوردم که نزدیک صندلی روی میز نشست و زانو زد. _بهتری؟ _بله… ممنون بابت آب. _ خواهش میکنم… چیزی شده؟ _بله.
تو چشماش نگاه کردم و ادامه دادم: راستش شیشه کافه روشنا رو آوردم پایین. _چرا؟ چرا این کارو کردی؟ _چون صاحبش حقوق چهار ماه کار منو بالا کشید و یه آبم روش. _خوب میتونستی ازش شکایت کنی! _هه.. نفست از جای گرم بلند میشه ها برادر من… شکایت کجا بود… من توی این مملکت قد داشتن یک سیمکارت ساده اعتبار ندارم چه برسه به شکایت بازی و دادگاه…
