پست های ویژه
دانلود رمان واپسین تردید pdf از مرضیه جلالی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
شبنم، دختری آزاد باگذشته ایی پر از اشتباه و خطا در یک تصادف با امیرمحمد، پسری مذهبی و محجوب آشنا می شود، علاقه ایی که در دل امیرمحمد بوجود می آید، میسر آنها را به ازدواج ختم می کند، اما گذشته ی شبنم او را درگیر دردسرها و گرفتاری هایی می کند که…
بلند شدم و پرده رو کنار زدم و پنجره رو باز کردم وای که چقدر گرمه نمیدونم چه جوری میخوایم این راه و بریم خوش بحال فرانک اینا الان اونجان معلوم نیست دارن چکارمیکنن کاش همون صبح باهاشون رفته بودیم اینطوری با این پسره تا اونجا خفه میشم چکار میخوام بکنم اه چه غلطی کردم یکی نیست بگه مگه بابات میخواست زندگی کنه که بجای تو جواب داد. -شبنم خانم، شبنم… بطرف صدا برگشتم امیر بود لبخندی زد و گفت: نمیخوای
جواب گوشیتو بدی.نگاه از او گرفته و گوشی و از رو میز برداشتم –الو –الو شبنم مامان گفت سی دی هات رو نبردی همه اینجاست. –وای من که گفته بودم همه رو با وسائل بیاره اینجا حالا چکار کنم. -خیلی خوب چرا داد میزنی آروم باش اصلا معلومه چت شده؟ روتخت نشستم و گفتم: خودمم نمیدونم چه مرگم شده. _ولی من میدونم نگفته بودی میخوای بری شمال. آقا جون گفت: بله از وقتی اومده رفته تو اتاقش درو بسته تو مگه قول نداده
بودی دیگه شمال نری. -ای بابا شماها چرا اینجوری هستید مگه میخوام تنها برم –شبنم دردسر میشه بی خیال شو دیگه شوهر داری مجرد که نیستی اگه امیر بفهمه بد میشه. –خوب بفهمه مگه دارم خلاف شرع میکنم با شوهرم دارم میرم ای بابا اینقدر این مسئله روبزرگ نکنید بعدشم برو به آقا جون بگو من جریان و همون اول به امیرمحمد و پدرش گفتم. _خاک برسرت دیونه چه غلطی کردی حالا اونجاست داری حرف میزنی! –نخیر تو اتاق کارشه…
