پست های ویژه
دانلود رمان ماموریت خانم فداکار pdf از کیانا بهمن زاد برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
داستان درباره دختریه به اسم نفس که به خاطر بدهی های هنگفتی که پدرش بالا آورده مجبور میشه برای پاس کردن همه بدهی ها تن به انجام کاری بده که تمام مسیر زندگیشو تغییر میده ماموریتی که توی اون باید سعی کنه یه دختر شر و شیطون و بازیگوش باشه تا طی اون باعث بشه یه نفر گذشته هاشو فراموش کنه و تغییر کنه…
پوزخند روی لباش باعث میشد آتیش بگیرم اما باید صبور می بودم مثل همیشه نباید از کوره در می رفتم چون گره کارم دست خودش بود نباید گند میزدم. _نیکنام: ده روز؟ خانوم کوچولو پدرت ده ساله داره امروز و فردا میکنه اون وقت تو میخوای توی ده روز اون همه پولو جور کنی؟ نکنه گنج پیدا کردی و خبر نداریم. _این بارو من بهتون قول میدم نه پدرم. _نیکنام چه فرقی میکنه؟ توهم دختر همون مردی. یکم خودمو به سمت میزش کش
آوردم لبامو با زبونم خیس کردم نباید حرمتارو می شکستم هرچی باشه این مرد همون کسی بود که باعث شده بود پدرم سرمایه داشته باشه هرچند الان دستش گیر کسیه که همون سرمایه رو براش جور کرده بود. _ده ساله صبر کردید این ده روزم روش من فقط ازتون ده روز مهلت خواستم. نیکنام یه ابروش بالا پرید قاشقی که داشت محتویات توی فنجونشو باهاش هم میزدو کناره گذاشت یکم قهوشو مزه مزه کرد و به منم اشاره کرد که قهومو
بخورم اما من اهمیتی ندادم فقط منتظر یه جواب از جانبش بودم وقتی دیدم چیزی نمیگه با لحنی که بتونم روش تاثیر بذارم گفتم: شما میدونید منو مادرم جز پدرم کسه دیگه ای رو نداریم شما که از اوضاع ما خبر داری داشتیمو ندادیم؟ پدرم همش خودشو به این درو اون در زد تا تونست با اون وامی که گرفت نصف بدهی رو پرداخت کنه ما هنوز از زیر دین اون وام بیرون نیومدیم خونمون گروهه اون وامه حتی امکان داره خونمونم از دست بدیم…
