دانلود رمان هنوزم همونم pdf از زهرا ارجمندنیا برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
روایتگر دختری به اسم شانا است که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور می خواهد برود ولی با مخالفت های خانواده اش رو به رو می شود و در نتیجه با کمک آرین به استرالیا نزد نوه عمه اش امیر کیا شمس می رود. در کانبرای استرالیا اتفاق های شگفت انگیز و صد البته عجیب برای شانا و امیرکیا رخ می دهد. داستان قلم بالایی دارد به طوری که حس های شخصیت ها را می توان با تمام وجود درک کرد. فضاسازی خیلی خوبی دارد…
با تابش اولین بارقه های خورشید چشمان خسته از کابوس های پی در پی ام از هم باز شد… انگار از یک نبرد عظیم برگشته باشم و روحم را با دستان خودم کشته باشم…. تنها سه ساعت خواب آن هم با آن حجم عظیم خستگی روحی و تأثیر آرامبخش بیشتر از این که دوای دردم باشد خسته ترم کرده بود اما دیگر میترسیدم چشمانم را روی هم بگذارم و به استقبال ادامه ی کابوس های جان فرسایم بروم…. دست شاپرک که روی بازویم نشسته بود را آرام
کنار زدم و بدون این که موجب بیدار شدنش شوم از جایش بلند شدم… استخوان هایم به فریاد افتادند اما میدانستم منشأ این درد از روحی سرچشمه میگیرد که تکه تکه شده و تکه هایش استخوان هایم را به سطوح آورده… موهایم را پشت گوشم فرستادم و با گلوی پر بغضم نفس های عمیق کشیدم… این در و دیوار و این خانه بدون شک توان کشتنم را داشت… باید خودم را از این حصار دور میکردم.باید میرفتم… حتی برای ثانیه ای باید
رها از دیوار و سقف خودم را به دل زمینی میزدم که سقفش آسمان بود… لباس هایم را با کم ترین سر و صدا عوض کردم و بعد از برداشتن تلفن همراهم به سبکی معنی اسمم از خانه ای که تمام اعضایش خواب بودند خارج شدم… در را که باز کردم و موج هوای خنک اول صبح به صورتم خورد آن بغض هم نرم نرمک محو شد… صدای کشیده شدن جاروی پاک بان محل از سر کوچه تنها صدایی بود که با صدای پرندگان و چهچه های اول صبحشان ترکیب شده بود و….