رمان سرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمان سرا
دانلود pdf رمان گل ها در سوگ باغبان رنگ باختند از فاطمه گل محمدی

دانلود رمان گل ها در سوگ باغبان رنگ باختند pdf از فاطمه گل محمدی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

به سختی تن رخمی و چاک چاکش را روی زمین می کشید؛ اما با هر تکانی که می خورد، درد جانکاهی در رگ پی اش می نشست و ناله ی ضعیفش بلند میشد… با زحمت خودش را به گوشه ی سلولش رساند و تکیه اش را به دیوار سرد و نمورش زد. نفس نفس میزد و گلوی زخمی از فریادهایش، خشک شده بود. قطرات ریز و درشت عرق روی صورتش سُر می خورد و سوزش زخم هایش را بیشتر می کرد…

خلاصه رمان گل ها در سوگ باغبان رنگ باختند

ماشینش را زیر سایبان داخل حیاط پارک کرد و پیاده شد، به سمت لنگه ی باز شده ی در را به جلو هل داد و در باز شده ی حیاط رفت و چفت بالایش را زد. قبل از آنکه لنگه ی دیگر در را ببند، نگاهش به حاج تولایی معتمد محل که از توی کوچه می گذشت افتاد. لبخندی به رویش زد و به سمتش رفت. دست پیر مرد مو سپید را در دست فشرد و گفت: —سلام حاج آقا، حالتون

چطوره؟ پیرمرد با آن چشمان کم سویش، نگاهی به قامت رشیدش انداخت و حض برد از آن شانه های پهن، که پهلوانان را در ذهنش تداعی می کرد. پسر نداشت و آرزویش بود داشتن همچین پسری، هر چند که سه دخترش مایع افتخارش بودند، مخصوصا محبوبه اش که از نجابت چیزی کم نداشت، اما به حتم پسری مثل یزدان داشتن، که مرامش کم از پهلوان ها و جوان مردها نبود،

می توانست خیلی غرور آمیز باشد. —سلام جوون، شکر نفسی میاد و میره، حاج علی چطوره؟ نام پدرش که می آمد، خضوع و خشوع بیشتری به خرج می داد. —شکر خدا بهتره! حاج تولایی لبخند محزونی زد و گفت: —این ملت به پدرت و امثال پدرت، خیلی بدهکارن!، پدرت مایع غرور این آب و خاکه! راست می گفت، تا دنیا دنیا بود این مملکت به پدرش و امثال پدرش خیلی بدهکار بودند…

 

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    گل ها در سوگ باغبان رنگ باختند
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    فاطمه گل محمدی
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    رمانسرا
  • صفحات
    1943
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 1,077 بازدید
  • برچسب ها:
مطالب مرتبط
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سرا " میباشد.