پست های ویژه
دانلود رمان عمارتی برای عاشقی (اقا معلم جذاب) pdf از ناشناس برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
گندم تخس ترین دانش آموز کلاس سر یک لج و لجبازی مجبور است در سن ۱۳ سالگی به عقد آقا معلم جذاب و خشن کلاس در بیاید. اما خدا به داد آقا معلم که به جای همسر داری قرار است بچه داری کند و سر از دست گندم شیطون که حتی سر کلاس هم او را حرص می‌دهد سر به دیوار بکوبد…
( گندم ) کز کرده جلوی مرغا دونه می ریختم و تو فکر آقا معلم بودم همش تقصیر علی بود اگه آقا معلم دیگه منو دوست نداشته باشه چی؟ تو همین فکرا بودم که اسرا با عجله وارد خونه مون شد! بلند شدم: چیه؟! گندم میای بریم دم رودخونه؟! دستمو به کمرم زدم: که چی بشه؟ خم شد نفسی تازه کرد: میگن اقا معلم داره دم رودخونه ماهی میگیره بیا بریم نگاهش کنیم. با شنیدن اسم آقا معلم چشمام برق زد و سرمو تکون دادم: ارره بریم!
-فقط لباس گرم بپوش. ۔باشه ای گفتم و رفتم از مامانم اجازه بگیرم به سختی راضی شد و منم به محض اجازه گرفتن ازش فوری از خونه خارج شدم و همراه اسرا به رودخونه رفتیم. دل تو دلم نبود باید آقا معلمو می دیدم هرچی زودتر. رسیدیم چشممو بین درختا گردوندم ببیینم آقا معلم کجاست بالاخره لای دوتا درخت توت پیداش کردم رو یه تخته سنگ نشسته بود و قلاب ماهی گیری دستش بود. لبخندی زدم. -اونجاست.
اسرا به جایی که اشاره کردم نگاهشو دوخت و با خنده گفت: اررره… وایسا بقیه ی بچه هام بیان! همه باهم بریم. نمیخوام من زودتر میرم و بدون اینکه بهش اجازه اعتراض بدم تند راه افتادم سمت پلی که کنار رودخونه بود باید میرفتم اون ور… پامو رو پل چوبی گذاشتم و با احتیاط رفتم اون ور از کنار درختا گذشتم و رفتم پیش آقا معلم. -آقا. با شنیدن صدام سرشو بلند کرد و ابرویی بالا انداخت: تو ! اینجا چیکار میکنی؟ _ بابچه ها اومدیم پیش شما!
