پست های ویژه
دانلود رمان حوالی قلب تو pdf از مهدیس علی پور برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
مهنا دختری که عاشق همسر خواهرش، مهراد شده است. مهراد یه تایپیست ساده‌ست که به دلایلی مجبور میشه با حنانه ازدواج کنه و وارد عمارت اون بشه. مهنا وقتی می‌فهمه این علاقه دو طرفه، تن به رابطه قایمکی با مهراد میده… در حالی که از پشت پرده ازدواج خواهرش خبر نداره و…
“مهراد” در آهنی و زنگ زده را به مقابل هول داد و وارد شد. نفس عمیقی کشید. با نزدیک شدن به فصل بهار بوی خوش گل های بهاری، در باغچه ی با صفای این خانه می پیچید و او را مدهوش می کرد! همیشه هنگامی که می آمد اینجا، هر چه غم و غصه داشت از روی دلش پاک می شد و دغدغه ای برایش نمی ماند. سنگ فرش های حیاط را با قدم های سنگین و کوتاه طی کرد و از پله ها بالا رفت. حدیث در را باز کرد و با دیدن مهراد گل از گلش شکفت.
لبخند زیبایی به رویش پاشید و با خوشرویی گفت: -سلام مهراد خان، خوش اومدی! مهراد با لبخند ملایمی جواب استقبالش را داد و پرسید: -چطوری دختر خوب؟ لبخندی از روی شرم زد و سر به زیر شد. انگشتان دستش را به بازی گرفت و آرام و محجوب لب زد: -زیر سایه ی شما مگه می شه بد بود؟ -خداروشکر. و کفش هایش را در آورد و وارد خانه شد. چشمی چرخاند و کوتاه پرسید: -کجاست؟ حدیث با دست به بزرگ ترین اتاق خانه اشاره کرد.
چند تقه به در زد و سرش را از لای در داخل برد. -مهمون نمیخوای سلطانم؟ سرش را بالا گرفت. با دیدن پسرش به وضوح ذوق کرد. مهراد نتوانست بیشتر از آن پشت در بماند و به سمتش رفت. خم شد و روی چشمانش بوسید . مقابل پاهایش زانو زد و دستانش را به دست گرفت. -حالت چطوره عزیز دل مهراد؟ بهتری؟ نارضایتی از چشمان مادرش می بارید طوری که مهراد لحظه ای از خود بیزار شد که چطور توانسته بود قلب لطیف مادرش را بشکند؟…
