پست های ویژه
دانلود رمان گوش ماهی pdf از مدیا خجسته برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
درباره یک عکاس کنجکاو و ماجراجو به اسم دنیز هستش که سعی در کشف هویت یک ماهیگیر دارد. کسی که کشف هویتش برای هر کسی سخت است. ماهیگیری که مرموز و به گفته ی دیگران خطرناک ، البته بسیاز جذاب. میان این کشمکش های پرهیجان میفهمه که ماهیگیر خطرناک کسی نیست جز….
سرم رو به آسمونه و رو به روم پر از ستاره ست. ستاره های کوچیک و بزرگی که مدام در حال حرکت به چپ و راستن. شایدم به خاطر حرکتِ این قایقه که اینجوری احساس میکنم اما هرچی که هست، نگاه کردنشون تو این شبِ خنکِ تابستونی حس خوبی بهم میده. چشمام و با لذت میبندم و هوای مرطوب و خنک رو محکم تو ریه هام میکشم. من عاشق بوی این دریا و هوای شهریوریشم. سرم و از گارد نرده ایِ قایق یکم عقب تر میبرم تا
موهام کامل آویزون شن. میل عجیب و شدیدی برای شنا کردن دارم اما میدونم این وقتِ شب و تو این عمق از دریا زیاد کار جالبی نیست. تو دنیای خودم غرقم که صدای آیچا رو میشنوم. _سرت و اونجوری خم نکن دنیز. سرت گیج بره بیفتی توی آب هیچ کدوم از این جنتلمنا نمیپرن توی آب درت بیارن. سرمو صاف نگه میدارم و موهای مواجم رو از صورتم کنار میزنم. نگاهی به پسرا میندازم و میگم: _اینا جنتلمنن؟ اونم سرش و تکون میده و کنارم میشینه.
چند جرعه از آبِ جویی که تو دستشه میخوره و میگه:_شصتشون و ببری خبردار نمیشن. از بس که گیجن! بطری رو از دستش می گیرم و چپکی نگاهش میکنم. _یعنی تو نیستی؟ ابرو بالا میندازه و بطری آب رو دوباره از دستم میقاپه. _معلومه که نه. آخه الان دیگه کی با این چیزا گیج میشه؟ پوفی میکشم و سرمو تکون میدم. همزمان نگاهی به ساعتم میندازم و بلند میشم. _من باید برم خونه. خیلی دیره. اینا هم که گیجن. کی میخواد این قایق رو برونه تا ساحل؟…
