رمان سرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمان سرا
پست های ویژه
دانلود pdf رمان مکار اما دلربا از نیلوفر قائمی فر

دانلود رمان مکار اما دلربا pdf از نیلوفر قائمی فر برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

اسم من کوروشِ… سال ها تلاش کردم تا به جایگاهی که می خواستم برسم و به خاطر اهدافم قید خیلی چیزها رو زدم..! تا جلوی دستو پامو نگیره چیزهایی مثل ازدواج و بچه… اما سه سال قبل دختری دانشجوم شد که نوزده سال از من کوچک‌تر بود، طوری عشوه و کرشمه برام میومد که گاهی وقت ها تمرکزمو سر کلاس از دست می دادم! جوری ناز می کرد و منو مغلوب خودش می کرد که …

خلاصه رمان مکار اما دلربا

دختره اومد دو بسته بزرگ از پاکت های پارچه ای بهمون داد و سه تا تابلو به چه بزرگی، اخه چرا اینارو اینطوری سفارش داده؟! رویه‌ی یکی از تابلو رو کنار زدم قلبم فرو ریخت اون منم!!! لباس خوشگلم که سولماز از حرص خیانت کوروش انداخت تو سطل آشغالیه بزرگ شهرداری که تو کوچه بود، اونم بی خبر از من!!! ناخودآگاه بغضم گرفت من عاشق لباسم بودم چقدر بهم میومد، شبیه پرنسس ها می‌شدم! وقتی کوروش اومد دنبالم آرایشگاه دیدمش… دیدمش که چشماش

از شوق برق زدن و می‌درخشید حتی پلک هم نمیزد! کل سالن بهم خیره بودند ادی می‌گفت: تا حالا هیچ عروسی رو به خوشگلی تو ندیدم رفیق. به زور بغضمو قورت دادم تا از عکاسی اومدیم بیرون و کوروش داشت قاب عکس ها را روی صندلی عقب میذاشت که یهو زدم زیر گریه؛ با صدای جا خورده کوروش که آرنجمو می‌گرفت به گوشیم رسید: شاه سمن! چی شد؟! عه! چی شد؟! خودم، فقط خودم میدونستم دلم پر شد از روزهای خوبی که داشتم و می تونستم داشته

باشم اما همه چی خراب شده. می‌خواستم حس سرکوب شده‌ی ناکامیمو، رو سر لباس مورد علاقه‌ی از دست داده ام، خالی کنم و گرنه لباس ها انقدرها هم اهمیت نداشت. با گریه گفتم : لباسمو خیلی دوست داشتم، نمی‌خواستم بندازه دور. کوروش که با اخم و دقت بهم نگاه می کرد و من خیره به عکسمون بودم گفت: کی انداخته دور؟ مگه این لباس و کسی دور میندازه؟ -مامانم انداخت دور. کوروش-سولماز انداخت دور؟ گردنشو از حالت خمیده صاف کرد، سر این لباس …

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
اسم من کوروشِ... سال ها تلاش کردم تا به جایگاهی که می خواستم برسم و به خاطر اهدافم قید خیلی چیزها رو زدم..! تا جلوی دستو پامو نگیره چیزهایی مثل ازدواج و بچه... اما سه سال قبل دختری دانشجوم شد که نوزده سال از من کوچک‌تر بود، طوری عشوه و کرشمه برام میومد که گاهی وقت ها تمرکزمو سر کلاس از دست می دادم! جوری ناز می کرد و منو مغلوب خودش می کرد که ...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    مکار اما دلربا
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    نیلوفر قائمی فر
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    رمانسرا
  • صفحات
    1951
خرید کتاب
تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 3,019 بازدید
  • تومان
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سرا " میباشد.