پست های ویژه
دانلود رمان بوسه گاه غم pdf از عاطفه مرادی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
حاج خسرو بعد از بیوه شدن عروس زیبا و جوونش، به فکر ازدواج مجددش میفته و با خواستگاریِ آقای مطهری، یکی از بزرگترین باغ دارهای دماوند به فکر عملی کردن تصمیمش میفته که ساواش، برادرشوهر شهرزاد، به شهرزاد یک پیشنهاد میده، پیشنهادی که تنها از یک عشق قدیمی و سوزان نشأت میگیره…
-حاج خانم مثل اینکه ساواش خاطرش خیلی عزیزتره برات، حواسم هست خیلی خوشحالی. ارغوان میخندد. -عزیزم تو همه جا باید ثابت کنی حسودی؟ چشمکی میزند. -از وقتی که شما زن من شدی من این حسودی رو یاد گرفتم. این بار همه می خندند و آرش میان سرفه زدنی که دل همه را ریش می کند، به سختی لب میزند. -ساواش از همون بچگیشم خاطرخواهاش بیشتر بود. طلعت لب میگزد. -نگو مادر شما هر سه تاتون جون منید، فقط
ساواش خیلی دیر به دیر میاد دیگه این دل من میپوسه براش. کوروش بوسه ای روی گونه ی طلعت می کارد. -نگران نباش، اونم درگیر کاره. -فقط حالش خوب باشه برام کافیه. شهرزاد با سینی چایی به سمتشان می رود و با شوخی می گوید: -دیگه یه امروز و مادر بدون نگرانی میگذرونه. کوروش سری به نشان تاسف می جنباند. میبینی زن داداش؟ انگار تحفه خان کیه! از صبح همه داریم وسایل ورودشو فراهم می کنیم. شهرزاد خم می شود و
سینی چایی را به طلعت تعارف می کند. -مادر ظاهرا صدای بچه هات در اومده، نکنه واقعا ساواش و بیشتر دوس داری؟ طلعت مجدد جواب منفی می دهد و کوروش از سر به سر گذاشتن مادرش کوتاه نمی آید. -چرا دیگه انکار نکن حاج خانوم، کلی دستور مواد غذایی دادی که حاضر کنم. ارغوان پایی روی پا می اندازد و رو به او معترضانه می گوید: -عه کوروش! کوروش با خنده دستانش را بالا میبرد. باشه خانوم، ظاهرا این ساواش طرفداراش زیادن…
