پست های ویژه
دانلود رمان عدم pdf از وفا قدیمی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
در ارتباط با دختریه که پدر و مادرش رو از دست داده و با عمه اش زندگی می کنه. اون به صورت پنهانی با پسر عمه ی متاهلش یک رابطه ی عاشقانه داره تا اینکه درخواست ازدواج یزدان، پسر بزرگتر عمه اش، همه چیز رو تغییر می ده….
وقتی ماهی را رو به رویم قرار می دهد و کنارم می نشیند تا به قول خودش یک شام دو نفره را بزنیم بر بدن؛ تنها می توانم به رویش لبخند بزنم و به آرامی تیغ های ماهی را برایش جدا کنم. در تمام مدتی که کنارم نشسته است و حرف می زند، به کمبود هایش فکر می کنم. به درد هایی که چهار سال گذشته آن ها را تحمل کرده است و حالا به من تکیه کرده است. و او نمی داند که من، خود بی پناه تر از آنم که پناه او باشم. لیوانم را از دست راستم به
دست چیم می دهم و زمزمه می کنم:«یحیی؟» نگاهم که می کند، سرم را پایین می اندازم. لب هایم را توی دهانم می کشم و سرم را بالا می آورم. لیوان را از دستم می کشد و روی سفره قرار می دهد. چرا انتخابت کردم؟ سرم را تکان می دهم و او با لبخند می گوید: « دلم برات نسوخته بود صدا.» دستش را دورم حلقه می کند. -وقتی متوجهش شدم که رفتم سراغ هوم… به سرعت سرم را سمت صورتش می چرخانم و با صدای بلندی می پرسم:
« تو به هومن گفتی که باید بهم بزنیم؟» پیشانیش را به پیشانیم می چسباند و زیر لب زمزمه می کند : «اینکه کی شروع شد و چرا شروع شد رو نمی دونم. اما وقتی متوجهش شدم که هومن رو مجبور کردم بیاد و انگشتر نشونی که بهت داده رو پس بگیره.» دست هایم را روی شانه هایش می گذارم و خودم را عقب می کشم. چرا از یک سال پیش تا حالا بهم نگفتی؟ چرا وقتی ازت پرسیدم تو می دونی چی شده؛ بهم نگفتی؟ لبخندش عمق می گیرد و….
