پست های ویژه
دانلود رمان سرطان دیوانگی pdf از وفا قدیمی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
من، بعد از تو کار می کنم، درس می خوانم، گریه می کنم، می خندم، می رقصم، زندگی می کنم؛ من بعد از تو هر کاری را انجام خواهم داد. اما دوست داشتن او، تنها کاری است که بعد از تو نمی توانم انجام دهم…
نگاهم را در خطوط صاف و منحنی چهره اش می چرخانم. فرو رفتگی روی شقیقه اش، برای بار دوم دوردست ها را برایم تداعی می کند. تویی که اشک می ریزی و از همین فرورفتگی می گویی را می بینم. آنقدر دور هستی که چهره ات را تشخیص نمی دهم، این نزدیک بینی، کار دستم داده است. لب های مرد رو به رویم کج می شوند و می پرسد: «جواب ؟!» به قد کوتاهم، بدن لاغر و “بـه قـول تـو” استخوانی ام، چهره ی همیشه ی خدا اخمو و خشمگینم
و به اخلاق های مسخره ای که تو دوست نداری و دوست داری رجوع می کنم به خودم رجوع می کنم و فکر می کنم چگونه است که این مرد، با این حجم از احساس تو را ندیده و مرا دیده است! به حلقه ی پر نگین خیره می شوم و آرام می گویم: « اول یه داستان برات بگم؟! » روی آسفالت، چهار زانو مقابلم نشسته و حس می کنم همه ی اجزای صورت شش تیغ شده اش، گوش می شوند. دست های استخوانی و بد شکلم را در هم فرو می کنم و
می گویم: «شنبه ها، تنها روزایی بود که بوی عطر گرون قیمتش، کل کلاس رو پر می کرد. لباس های تنش جدید ترین لباس هاش بودن و هیچ شنبه ای لباس تکراری تنش نمی کرد.» نوع نشتستنش و جعبه ی رو به رویم، تمرکزم را برهم می زنند. جعبه را می بندم و می گویم: «بیا اینجا بشین لطفا» با دستم به جدولی که رویش نشسته ام اشاره می کنم ، اخم کمرنگی را روی پیشانی اش می بینم. دستانش را روی زمین می زند و آرام بلند می شود…
