پست های ویژه
دانلود رمان مولود pdf از مارال برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
مولود زنی مطلقه پا به تهران می ذاره و با یکی از مردای سه_تار زن معروف آشنا میشه! می خواد آیندشو از نو بسازه، اما در حالی که دل به این مرد جذاب میبنده متوجه میشه که از میثاق، مرد خشن و عوضی که ازش متنفر بوده بارداره! معادلاتش بهم میریزه و به ناچار به طاها پناه می بره در حالی که میثاق اومده تا هرجور شده برش گردونه…
با همان چادر گلدار، که باهر قدمی که برمی داشتم؛ زیر پایم کشیده می شد، به سمت حیاط دویدم. دمپایی های محمد را که چند سایز بزرگ تر از پای خودم بود، پوشیدم. او همیشه دعوایم می کرد که پا تو کفش بزرگ تر از خودم نکنم، من هم از مولود همان بچگی چشم الکی می گفتم و کار خودم را می کردم. دست و صورتش را با آب خنک حوض چند باری شست و هندوانه ای که سر راه، از میوه فروشی خریده بود؛ داخل حوض انداخت تا کمی
خنک شود پاورچین پاورچین نزدیکش شدم وبالای سرش ایستادم، با خنده بدون این که بازگردد گفت: _هنوز دست از این عادتت برنداشتی؟ بی قید شانه ای بالا انداختم و روبه رویش، لبه ی حوض نشستم. _دلم فقط به همین عادت ها خوشه نگاه نافذش را به چشمانم دوخت. خوب بو می کشید، حال و احوالی که دلم را به تب و تاب می انداخت! _بگو ببینم چی شده؟ از ظهر تا حالا بزنم به تخته رنگ و روت باز شده بی مقدمه سر اصل مطلب رفتم،
خیلی شوکه شد؛ هیچوقت انتظار فرستادن من از جانب آقا جان را نداشت. آن هم پیش کسی که اسمش در لیست سیاه رفته بود! راست می گی؟ جان محمد آقا جان راضی شده که بری؟ _آره به خدا، من هم برای مرضیه خوشحالم هم برای خودم هم برای این که تا یک مدت با اهل محل چشم تو چشم نمی شم به فکر فرو رفت. دست به موهای صافش کشید و بلند شد. چیزی این وسط او را ناگهان به هم ریخت، از لابه لای کدام حرف هایم تشویش را بیرون کشید؟
