پست های ویژه
دانلود رمان ازدواج مجدد pdf از مهربانو برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
سهیل مرد خشنی که اهل ازدواج نیست. مردی سرسخت که شب خاستگاری از بهار شرط یه همخونه بودن ساده رو میذاره اما بهار کاری میکنه که….
هر دو وارد اتاق شدند بهار روی تخت نشست سهیل هم روی صندلی میز تحریر جا گیر شد… استرسی بر جان دخترک نشست تازه داشت به اوج فاجعه پی می برد… داشت با خودش چه می کرد.. حتی با این بیچاره ای که روبه رویش نشسته بود..! او که دیگرقلبی نداشت برای شروع زندگی جدید! مگر می شد بی قلب پا گذاشت درون یک زندگی…! در پی این بود که از کجا شروع کند و چه بهانه ای برای خراب کردن تصمیم احمقانه اش بیاورد که
سهیل زودتر از او به حرف آمد.. _ می خوام حرف های مهمی بزنم بهتره خوب گوش کنید! بالاخره آنجا بود که بهار سرش را بالا گرفت و نگاهش به چهره سهیل افتاد… ظاهر خوبی داشت چهره ای جذاب و مردانه و هیکلی ورزیده و متناسب که در آن کت و شلوار مشکی هم خودنمایی می کرد..! اما هیچ کدام از اینها برایش اهمیت نداشت… شاید اگر سال ها پیش بود کلی فکر و خیالات فانتزی در سرش نقش می بست! اما حالا.. نه..!
با کمی تاخیر بالاخره صدایش درآمد. _بفرمایید من گوشم با شماست! سهیل نفس عمیقی سَر داد و به طور دلربایی انگشتانش را میان مجعد موهایش کشید.. اگر دختر دیگری جای بهار بود حسابی قند در دلش آب میشد… _اگه من الان اینجا قرار گرفتم فقط و فقط بخاطر مادرمه! نگاهی به صورت بهار انداخت که بی هیچ عکس العملی منتظر ادامه حرف هایش بود.. _زندگی با من شرط و شروط خاصی داره که از همین الان میتونم نظر شما رو حدس بزنم..!
