پست های ویژه
دانلود رمان بغض pdf از لیلی نیکزاد برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
داستان درباره دختری 12 ساله به نام نیک رخ هستش که با فوت پدرش به خونه عمه ش میاد و از این طریق با دانیال که پسر یکی از آشناهای عمه ش بوده آشنا میشه…
حدود ۱۰ روز از این ماجرا می گذشـت، دانیال بـه خـودش وعـده ی استراحت داده و با دوستانش بـــرای یک فوتبال حسابی قرار گذاشته بود. مادرش از این فرصت استفاده کرد و او را با ناز و نوازش راضی به خریدن نان کرده بود، برای خودشان و عمه پروین دانیال در سه سـوت خودش را بـه نـانوایی رسانده و منتظر مانده بود آنقدر نگاه آرزومندش را نثـار هـر قـرص نان کرد تا نوبت خودش شد. نانش را که خرید عین یک فاتح، پیروزمندانـه بـه خانه برگشت،
اول به خانه ی رو به رو رفـت، که زنگ زد و بـی جـواب ماند. انتظارش را داشت، کلید خانه را همراهش آورده بود -قبل از آنکه اسیر کنکور شـود خرید نان عمه پروین به عهده ی او بود. کلید را در قفل انداخت و در را باز کرد، از حیاط که گذشت، به در ورودی هال هـم دوباره ضربه زد ولی چون کسی نیامد در را باز کرد و رفت داخـل! عمه پروین تمام پرده ها را کشیده و خانه تاریک تاریک بود. قبل از آنکه چشم هایش به تاریکی عادت کنـد، محکم
به چیزی خورد که افتاد و سرو صدای زیادی به پا کرد، خودش را کنار دیوار کشید و کورمال کورمال جلو رفت، با اینکه دستش را به دیوار می کشید، به هیچ کلید برقی نخورد ولی حد و حدود آشپزخانه را می دانست، وقتـی فکر می کرد به آشپز خانه رسیده دستش را جلـو بـرد چـار چـوب را پیدا کند که به چیز سختی خورد، در یک لحظـه صـدایی شنید و بعد میله ای چنان به پهلویش خورد که از درد دولا شـد. قبـل از آنکه بتواند صاف شود دوباره محکم به کمرش خورد…
