پست های ویژه
دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی ژنتیک دانشگاه تهران رو می‌دزده تا مشکلش رو حل کنه… اما متوجه میشه پدر جانان همون مردیه که باعث مرگ پدر و مادرش شده و این باعث میشه که جانان رو وسیله‌ی انتقام خودش قرار بده اما علاقه‌ای اشتباه شکل می‌گیره و…
نگاهی به اتاق پیش رویش انداخت و سعی کرد بازویش را از دست نگهبان بیرون بکشد: ولم کن. نگهبان به داخل هلش داد و در را بست. جانان پوفی کشید و دستش را روی پیشانی اش گذاشت و بدون اینکه نگاه بیشتری به اطرافش بیندازد، جلو رفت و لب تخت نشست. دست روی پلکش فشار داد و لب زد: گریه نکن جانان. حق نداری گریه کنی. خودش را از پشت روی تخت انداخت و نگاهش را به سقف سفید بالای سرش دوخت.
قرار بود ته این ماجرا چه شود؟ این مرد چه کسی بود؟ از چه حرف می زد؟ اصلا می گذاشت زنده از اینجا بیرون رود؟ به پهلو چرخید و پاهایش را در شکمش جمع کرد. سردش شده بود.ذهنش پر کشید سمت پدر و مادرش. حتما تا حالا خبردار شده بودند. نگرانش شده بودند یا مثل همیشه نگاهشان سرد و خالی بود؟ پوفی کشید و سر جایش نشست و سرش را بین دستانش گرفت. از این همه فکر و خیال، سرش در حال انفجار بود.
نگاهی به پنجره ی پشت سرش انداخت و بلند شد. پا تند کرد سمت پنجره و پرده را کنار زد. با دیدن حیاط باغ مانند و زیبایی
که پیش رویش قرار داشت، لحظه ای دهانش از تعجب باز ماند. ماشین های مدل بالای پارک شده در حیاط عمارت، بر تعجبش افزود و بار دیگر از خود پرسیدکه این مرد کیست؟ پنجره را باز کرد و نفس عمیقی کشید. فقط لازم بود یک طبقه را پایین بپرد تا نجات یابد اما نرده هایی که جلوی پنجره نصب کرده بودند…
