پست های ویژه
دانلود رمان زنانگی pdf از فروغ خوانساری برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
دختری به اسم ترانس که به خاطر وابستگی عاطفی، که به بچه همسر اول، شوهر قمار باز و خائن و بی غیرتش پیدا کرده مجبوره باهاش زندگی کنه و زیر بار هر خفتی بره چون میترسه با طلاق گرفتن دیگه اون بچه رو نبینه…
ترانه: از این همه وقاحتش تو حرف زدن عصبی شدم. چجوری به خودش اجازه می داد شخصیتمو تحقیر کنه و اینجوری صحبت کنه با اخم رومو برگردوندم سمتش به چه حقی با من اینجوری صحبت میکنی؟؟ رادین: قهقهه زدمم.حق ؟؟ کدوم حق مگه دروغ گفتم اگ من نمیومدم این 3 نفر ب زور تو رو برده بودن خونه ای خرابه ای جایی و هر 3 توشون ترتیبتو می دادن. ترانه: داد زدم. نگه دار پیاده میشم. رادین: ترمز کردم. خوش اومدی….
ترانه: بغض ب گلوم چنگ انداخته بود تا حالا همچین ادمیو ندیده بودم که همه وجود یه نفرو تحقیر کنه با حرفاش اذیت کنه انگار لذت میبرد از تحقیر ادما! سریع خودمو رسوندم اون سمت خیابون و برا اولین تاکسی که داشت میومد دست تکون دادم نگه داشت، سوار شدم باید سریع میرفتم خونه امشب تولد سوگلم بود… کلی کار داشتم. ترانه: وقتی همه مهمونا رفتن کمی خونه رو مرتب کردم. انگار تو خونه ترکیده بود از بس شلوغ بود.
شستن ظرف ها رو ب فردا گذاشتم سوگل خوابش میومد بغلش کردم مهران بعد از رفتن مهمونا رفت از سوپری برا خودش سیگار بخره. سوگل تو بغلم بود گزاشتمش رو تخت؛ پیراهن مجلسیمم در نیاورده بودمم میخاستم بعد خوابیدن سوگل برم حموم موهام پر تافت و واکس مو بود موهای شنیون شده مو باید میشستم. تکیه دادم ب تاج تخت و سوگلمو بغلم کردم که دستشو انداخت بهم. دست بردم تو موهاش و نوازشش کردمو قربون صدقه ش رفتم…
