پست های ویژه
دانلود رمان آفرت pdf از سارا رایگان برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
آفرت دختری از تبار نسل تافته جدا بافته است که در بدترین شرایط توانست خودش را نجات بدهد و برای انتقام سر دو راهی قرار میگیرد، دختری که در حال و هوای اولین مرد زندگیش است و در این میان مرد دیگری هم وارد زندگیش می شود. آفرت جدال میان۳ ضلع یک مثلث، افرت مغرور و در پی انتقام، ارژین پسری سخت و غیرقابل نفوذ، مسعود مردی که با عشق خوب تا نکرد. در این میان آفرت برای این انتقام مجبور به زندگی با مردی سرسخت می شود…
کلید را درون قفل انداخت که همراه چرخشی کوتاه و تقه کوچکی باز شد با احتیاط ان را باز کرد و وارد حیاط خانه شد، چراغ جلوی در ورودی به راحتی مسیر کوتاهش را روشن کرده بود با گام هایی بی صدا دستگیره در را به سمت پایین کشید و وارد خانه شد، در میان تاریکی که خانه را اشباع کرده بود به سمت در اتاق خواب رفت و مادرش را در خواب بوسید، چهره ناراحت او را از شنیدن دوباره رفتنش را نمی توانست لحظه ای از جلوی چشمانش محو کند،
میدانست پدر و مادرش مثل همیشه دلگیر و دل نگران او میشوند اما… به دختر شان اعتماد و اطمینان کامل داشتند. تخت را دور زد و پیشانی پدرش راهم بوسید و با همان قدم های محتاطانه به اتاقش پناه برد دیگر وقتش رسیده بود که چند ساعته باقی مانده خود واقعیش شود و رها از بند مقاومت و صلابت. پد ارایشی را دورانی اطراف صورتش کشید و نقاب پر رنگ صورتش را پاک کرد، به سمت کمد سفید در گوشه اتاقش رفت، برای دسترسی راحت به
کشو دوم پایین کمد چهار زانو روی زمین نشست، لباس خواب حریر قرمز رنگش را از لا به لای لباس هایش بیرون کشید، چشمانش اما… مدام در جستجوی پیراهن مسعود بود، تکه ای از استین چهار خانه قرمز و مشکی در میان تاریکی اتاق برق به چشمانش انداخت با وسواس ان را هم برداشت و نیمی از ان را مچاله کرد و به بینی اش نزدیک، بوی بر باد رفته تن او را تجسم کرد و با استشمام چندین باره به این حماقت حاصل از وهم دلتنگی بها داد…
