پست های ویژه
دانلود رمان ققنوس pdf از سهیلا محبوب برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
مروارید دکتر بسیار حاذق ولی خسته از پیچ و خم های روزگار زمانی که برای استراحت از بیمارستان مرخصی میگیره درگیر آدم ربایی خطرناکی میشه اون رو میدزدن تا نوه خطرناک ترین خلافکار ایران رو درمان کنه….
همه میگن برای رسیدن به یه آینده خوب باید تلاش کرد، باید سختی کشید… ولی تا کی؟ من دیگه توان ادامه دادن ندارم… خوشبختی در مقابل از دست دادن چه چیزایی؟ یعنی نباید تو این شهر خراب شده پا میزاشتم؟ نباید درس می خوندم؟ نباید آرزوهای بزرگ، بزرگ داشته باشم؟ با شونه های افتاده چرخیدم که نگاهم به چمدونم افتاد… چمدونم ساحل عوضی… الان باید کجا برم؟ هیچ جا من تو این خونه امنیت نداشتم چه برسه بیرون از این خونه…
دوباره رو پله ها نشستم…. هر چقدر فکر کردم به نتیجه ای نرسیدم… ساحل از پنج میلیونی که بهش دادم حرفی نزد… یعنی میخواد بزنه زیرش… اون گفت با دوست پسرش میخواد همخونه بشه؟ پس اینجا دیگه جای موندن نمیشه… گوشیمو از جیبم در آوردم رفتم تو لیست مخاطبام… شماره ندا رو گرفتم… یکی از دخترای دانشگاه که همخونه و خونه برای دانشجو ها جور می کرد… بعد از چند تا بوق جواب داد… ندا: الو… مروارید: الو ندا خوبی؟
ندا: بله… شما؟ مروارید: منم مروارید محمدی… یکی از دخترای دانشگات… همخونه ساحل… ساحل انقدر شناخته شده بود که همه میشناختن دیگه نیازی به توضیح اضافه نبود… ندا که منو شناخته بود کمی تحویلم گرفت… ندا: خوبی؟ کاری داشتی؟ مروارید: خوب که نه نیستم.. ساحل منو از خونه انداخت بیرون… الآنم بیرونم جایی رو ندارم برم… یه جایی سراغ داری برام؟ پولش از اینجا بیشترم باشه اشکالی نداره؟ جا رو سراغ داری ندا؟
