پست های ویژه
دانلود رمان فریسا pdf از سدنا جعفری و میسا صیاحی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
فریسا، دختر فقیر و جیب بریه که توی پایین شهر همراه با همسایه هاش دزدی می کنه و تقریبا خرجشون با همین دزدی به دست میاد. همسایه ای مرموز بهشون اضافه میشه که در کمال ناشناسی بهشون توی دزدی کمک میکنه. تو همین حین پسری فوق العاده پولدار دنبال فریسا میگرده و ادعا داره، که ارثش باید با فریسا نصف بشه اما همسر اون پسر باعث میشه که فریسا…
-پیش -پیش، اسی! -جونم فری؟! – این دویست و شش مال کیه؟! اسی یه نگاه به دویست و شش سفید رنگی که کنار دیوار به طرز افتضاحی پارک بود، نگاه کرد و گفت: – نمیدونم والا. یعنی کی تو این محل اینقدر پولدار شده که رفته دویست و شش خریده؟ فری من میگم زدن از یکی. – نه بابا، این نخود لوبیاها مال ماشین دزدی نیستن که، ته تهش عین ما با موتور کیف بزنن دیگه، بیا بریم داخل فعلا! – باشه آبجی، بریم تو! از در حیاط تو که اومدیم، چشمم به
سفره ی صبحانه ای که وسط تخت چوبی گوشه ی حیاط بود، افتاد. همه دورش جمع بودن و غذا می خوردن؛ حتی این پسره تازه أخت شده، خوشم اومد. – فری بیا صبحونه سمیه تخم مرغ زده به عشق تو! تک خنده ای کردم و گفتم: -مطمئنی به عشق من تخم مرغ زده؟ شاید مهمان جدید داریم واسه اون زده. سمیه در حالی که لقمه ی نون و پنیر رو با حالت چندشی توی حلقش فرو می کرد، گفت: -نه فری، به عشق خودت زدم. درحالی که چایم رو
هورت می کشیدم، خندیدم و هیچی نگفتم. جمع تو سکوت کامل بود که یهو اسی مثل قاشق نشسته پرید وسط سکوت و گفت: – میگم بچه ها، این دویست وشش که دم در پارکه رو دیدین؟! مال کیه یعنی؟ -مال منه. همه ی سرها به طرف امیرعلی یا همون تازه وارد خودمون چرخید. با بهت گفتم: – مال توئه، دزدییدیش؟! -نه، نه، مال خودمه. -اینجا نذار! یا لختش میکنن، یا میبرنش. بذار پارکینگ کوچه بغلی، شب ها نگهبان هم داره باهاش صحبت میکنم…
