پست های ویژه
دانلود رمان شکاف pdf از نازلی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
داستان در مورد دختری به نام نهال است که بخاطر نجات دادن جان یک دختر، اسیر گروه مافیای بزرگی می شود که رئیس او..
روی تخت نشسته بودم و با ناخن هام بازی می کردم، اشکم آروم از گوشه ی چشمم سر خورد و پایین ریخت. چشم هام داغ شده بود و حال خوبی نداشتم، از استرس قلبم نمی کوبید. حتما تا الان چقدر مامان بابا نگران شدن، اینم سزای کاری که برای بقیه کردم، بود. خوبی کردن فقط بدبختی به بار میاره، با صدای بلند عقربه، نگاهم به ساعت افتاد که 9 شب رو نشون می داد و حرف های مارال توی ذهنم تکرار شد. “-آقا هرشب ساعت نه میان اتاقشون
برای استراحت کوتاه، و دوباره ساعت سه صبح بیدار میشن برای کارهاشون و نه صبح میرن بیرون، و دوباره این چرخه ظهر و تکرار میشه.”خب عین آدم بگیره بکپه دیگه، این ادا اطوار ها چیه از خودش در میاره؟ بغ کرده زانوهام و بغل کردم و به تاج تخت تکیه دادم، اتاق خیلی لوکسی بود، همیشه رویام این اتاق بود ولی الان که اینجام به جز استرس به چیز دیگه ای نمیتونم فکر کنم. با باز شدن در حس کردم قلبم فرو ریخت، یه تیشرت مشکی جذب با
شلوار راسته طوسی و کفش اسپرت سفید پاش بود که تیپش رو معرکه می کرد، مارال راست می گفت همه دخترا دوست داشتن با این مرد باشن. ولی چرا من نمی خوام؟ چشم هام انقدر داغ شده بود حس می کردم دارم تار می بینم. موبایلش و سوویچش رو روی میز گذاشتم و کفش هاش رو در آورد و سمتم اومد. امشب خیلی خسته ام، ببینم می تونی آرومم کنی… زانوش رو لبه ی تخت گذاشت که با ترس عقب رفتم و همونطور التماس گونه گفتم…
