دانلود رمان رقص در رویا pdf از الناز محمدی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
رویا در روزهای سختی که جنجال در خانوادهاش افتاده و چند تکه شدهاند، وارد یک رابطه میشود. رابطهای که به سادگی شروع میشود اما میان تحیر او معلق میماند تا چندین سال بعد… درست زمانی که آماده است تا آدمی تازه را به زندگیاش راه بدهد، گذشته با تمام قوا سمتش برمیگردد…
شیدا گوشی را بین شانه و گردنش نگه داشت و نی را فرو کرد توی آب پرتقال. _میگه سایلنت بوده، نشنیده! زل زده بودم بهش که برگشت سمتم. اخم های در همش با شیطنت مصنوعی کلامش تضاد داشت. مطمئن بودم که شیوا اگر پشت خط بود مچ کلام رندش را می گرفت اما بابا… هنوز من را هم درست نمی شناخت. چه برسد به شیدا را. اما کافی بود الان صدای کلاغی ام را بشنود تا فوری بنشیند پشت فرمان یا شماره ی حسین را بگیرد و تهش
هم شاید بحثی مفصل شود. توی آن شرایط به خدا که حوصله ی آن همه بحث فرسوده و حال به هم زن را نداشتم. بخت من از اول هم پریشان بود. _چشم .زود میایم.شما با مامان شام بخورید. مام یه کمی جوونی کنیم آخر هفته. بعد خندهای چاشنی شیطنتش کرد و نمیدانم از بابا چه شنید که غش غش خندید. بوسی برایش فرستاد و به محض قطع کردن تماس با حرص آبمیوه را گرفت جلوی دهانم: _دهن بی صاحابتو وا کن بخور تا باز غش نکردی.
خاک برسرت کنن که واسه دیدن اون گورخر دراز این حال و روزت شده! آخه تو آدمی یا خری رویا؟ گلویم خشک بود. چشم ها و دماغم می سوخت. شیدا را ول می کردم تا صبح من و آرمان را صد بار می کرد توی گور و بیرون می کشید. قورت قورت آبمیوه را خوردم. نفس بلندی بعد از قورت آخر کشیدم و سرم را گذاشتم روی پشتی صندلی. خوبی الان؟ صدتا فحش و دریوری گفته بود و تازه می پرسید خوبی؟ _الان کدوم قبرستونی بریم؟ من خسته ام .میخوام بکپم…