پست های ویژه
دانلود رمان رویای بنفش pdf از محدثه اسکندری و ستاره مرعشی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
دوتا دختر به اسم سویل و ماهک توی پرورشگاهن… داستان از اونجا شروع میشه که پسری شر و قلدر به اسم شروین سر جنگ و جدال رو با سویل باز میکنه و بین همین جنگ و جدالا و تلافی کردنا ماهک استعداد خودش و توی بازیگری کشف میکنه و دنبالش میره اما…
سویل: به گفته ی معلم رفتم دفتر و بعد از کلی سرزنش و تعهد دادن از دفتر زدم بیرون. خب اینم از سومین تعهد در پنجمین ماه از مدرسه! حالا باید به فکری به حال برگه احضار اولیا بکنم. یک لحظه صدایی توی مغزم پیچید من که اولیا ندارم! با فکر به این جمله یک لحظه از طنز ماجرا خندم گرفت. چه طنز تلخی! سری تکون دادم تا بیخیال این افکار مخرب شم ، هوف کلافه ای کشیدم و به کلاس برگشتم . بالاخره با هر سختی بود زنگ آخر فرا رسید
و باید منتظر اتوبوس می ایستادیم. -پیس پیس ماهک! با آرنجم به پهلوش زدم، برگشت سمتم و پرسشی نگاهم کرد. -چیشده؟ می خوام برم ساندویچ بخرم باهام میای؟ سرزنشگر نگاهم کرد. -سویل بخدا تو دردسر میفتی، همین الان یه تعهد انضباطی دادی. -مگه دنیا چند روزه که نخوام ازش لذت ببرم؟ تو پروشگاه که برامون ساندویچ نمیارن بزار خودم بخرم پشت بند حرفم دلخور رو برگردوندم. – باشه نیا اصلا خودم میرم کیفش رو روی شونه
اش جا به جا کرد و سری از روی تاسف برام تکون داد. به سمت ساندویچ فروشی که دقیقا سر کوچه ی مدرسه قرار داشت رفتم. در رو باز کردم و درحالی که نفس نفس میزدم پولم رو گذاشتم روی میزش رویای بنفش -یه ساندویچ بندری! بدون حرف بندریارو ریخت تو نون باگت و بعد از گذاشتن خیارشور و گوجه دورش رو با کاغذ پیچوند و گذاشتش توی پلاستیک -بفرمایید ! تشکری کردم و از ساندویچ فروشی زدم بیرون. ساندویچم رو درآوردم و…
