دانلود رمان خیلی دور خیلی نزدیک pdf از زهره خواجه پور برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
داستان زندگی ثمینی است که در میان مشکلات و اختلافات گذشته و حالِ دو برادر به نام حامد و حکمت سر راه آنها قرار میگیرد. ثمینی که با وجود علاقهی کورش به او، از سر کنجکاوی و برای نزدیکتر شدن به حامد…
درِ خونه رو با لگدِ آرومِ همیشگی و کلی بازی کردن با کلیدش، باز میکنم. _ سلام بر زیبایِ اخموی من. مامان، نگاهی به دستم و در می ندازه. به این ورود پر سر و صدا و همیشه شلوغم عادت داره. _سلام،خسته نباشی. آخرش مجبورم این درو با این همه کلنجار رفتن های تو عوض کنم. به محض بستن در و تموم شدنِ حرفش، سروکله ی ثریا هم مثل هر روز توی این چند ماه، مقابل در اتاقش پیدا میشه. موهای جمع شده و گلوله شده ی بالای سرش رو که با
مداد گیرن، باز میکنه و با چشم های پف کرده نگاهم میکنه. می خندم و نگاهی به در و ثریا می کنم. _مقصر من نیستم، این با من لجه. رو به ثریا می چرخونم. _سلام. خمیازه ی بلندی میکشه و سرش رو تکون میده. _سلام، خسته نباشی. زود به دست و روت یه آب بزن. معده ام داره سوراخ میشه. مامان نذاشت بدون تو ناهار بخورم. می خندم و در حالی که به سمت دستشویی میرم گونه ی استخونیش رو بین انگشت هام میگیرم و میکشم.
آیِ آرومی میگه. _ چشم، دکترِ بعد از این. به عادت همیشگی هر چی در لحظه ست و وقت عصبانیت سر زبونش میآد رو میگه و صدای اعتراض مامان رو هم از آشپزخونه بلند میکنه . _ بیشعورِ مردم آزارِ الاغ. _ ثریا! مامان از توی آشپزخونه صداش رو بلند میکنه و من به سرعت به سمت دستشویی میدوم . _ثمین تا دو دقیقه ی دیگه سر میز نباشی، از ناهار خبری نیست. لباس عوض کرده و دست و رو شسته، از اتاقم بیرون میآم و قبل رفتن سرمیز…