پست های ویژه
دانلود رمان زمرد سیاه (جلد دوم) pdf از مریم روح پرور برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
(سه سال بعد..) وارداتاقش شد، کتش را در آورد روی انبوه لباس های جمع شده ی روی تخت انداخت…دکمه هایش را باز کرد از اتاق بیرون رفت با دیدن آشپزخانه ی تمیز حدس زد بازهم یکی از افراد خانواده به آنجا آمدند. لیوانی برداشت و از درون یخچال شیشه ی نوشیدنی اش را در آورد درون لیوان ریخت….
ساهی به هیچ کس نگفته بود ریما دارد آزاد می شود می خواست خانواده اش یک دفعه بفهمند. بعد از این که فیلم مورد تایید قرار گرفت و بی گناهی ریما ثابت شد همه چیز حل شد اما دردسر بزرگی در پیش روی ساهی بود.اسی گفته بود یک هفته بعد مراسم بوسه ی مقدس است،در روز سه شنبه کسوف است و جشن بزرگی دارند. ساهی فهمید در آن جشن قرار است همان اتفاق هایی بیفتد
که منتظرش بودند، آرش همه چیز را به پدرش گفت، اما آنها از جا و مکان جشن ها چیزی نگفته بودن و این یعنی دستشان به جایی بند نبود. مراسم بزرگی که تا به حال در ایران برگزار نشده بود چون نتوانسته بودن. ساهی از آرش خواسته بود در مورد آن چیز ها چیزی به ریما نگویند که اگر ریما می فهمید دیوانه می شد. در ماشینش نشسته بود خیره ی در زندان بود، صدای خواننده پرابهت
در ماشینش می پیچید. از وقتی قبول کرده بود وارد آن حزب شود دوست داشت ریمایش را از خود و تمام آن چیز ها دور کند. ریما از در زندان بیرون آمد ساهی با سرعت از ماشین پایین رفت، ریما که دیدش طرفش دوید. ساهی دستانش را باز کرد و ریما در آغوشش رفت. -تموم شد ساهی.. تموم شد. -آره جوجو. ریما عقب رفت نگاهش کرد و گفت : -اما اون فیلم از کجا اومد؟!…
