پست های ویژه
دانلود رمان تصاحب (جلد سوم) pdf از هلن هارت برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
تالون استیل با وجود رازهای سیاه و گذشته وحشتناک و تاریکش هنوزم به فکره تصاحب کردن جیده و برای این کار از نشون دادن سیاهی وجودش ترسی نداره و جیدی که خواستاره این سختی و خشونته…. و همه این ها به خاطر عشقیه که هر دوی اون ها به هم دارن. عشقی که باعث شده این مرد خشن و پر از رمز و راز و تاریکی که توی وجودش داره بخواد مرد بهتری باشه…
من صبح برای دادگاه می خواستم توی دادگاه شرکت کنم. علاوه بر این، باید برای چند ساعت بیخیال استیل ها می شدم. به همون اندازه که من عاشق تالون و بقیه خانواده اش بودم لازم بود تا چند ساعتی از اون فرار کنم. اگه فقط برای چند ساعت… و این تحقیق عوراض و هزینه اون در حال به نتیجه رسیدن بود. وقتی کارم توی پرونده رانندگی در حال گیجی تموم شد، من توی اینترنت بودم.
که به خالکوبی ها توی مغازه ها در گراند جانکشن نگاه کنم. شاید من آخر هفته به شهر میرفتم تا یکی از اونها رو برسی کنم… شاید یه تصویر جدید پیدا کنم، تصویری که تالون رو خیلی زیاد ناراحت نکنه. وقتی لری سرش رو داخل دفتر من پایین آورد و درگاه در ورودی دفترم سرش رو فرو کرد، من داشتم بطری آب رو روی میزم می خوردم. اون گفت: _من خیلی زود بیرون میرم جید،
قبل از بیرون رفتنم، به چه چیزی نیاز داری؟ من چند تا از اسناد رو روی میزم هل دادم. _فقط امضای تو روی این ها. _ البته، مشکلی نیست. اون وارد دفتر من شد، یک پیراهن خنک مدل هاوایی که روی اون چیزی چاپ شده بود، شلوارک کوتاه و یک دمپایی لای انگشتی پوشیده بود. لبخندی زدم. _میخوای بری لب ساحل؟ _ای کاش میشد، نه فقط با نوه هام بعد از ظهری میرم بیرون…
