دانلود رمان عشق و آبرو (جلد دوم) pdf از لیانا دبرای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
اسم من لوسیا دلوچیه… دختر یکی از شرورترین جنایتکارای این کشور، پییترو دلوچی به عنوان زنی که در دنیای تبهکارها به دنیا اومده، سرنوشت من از قبل نوشته و مهر و موم شده. در تنهایی و انزوا، تحت تدابیر شدید امنیتی بزرگ میشم، در 18 سالگی در محراب کلیسا می ایستم و به دامادی از یک ازدواج از پیش تعیین شده بله میگم و تا ابد به زندگی مفلوکانهی خودم ادامه میدم….
همینطور که کشیش سخنرانیش رو در مورد تقدس ازدواج و این چرت و پرت ها شروع میکنه من برای ذره ای آرامش به ردیف اول سمت چپ نگاه میکنم ، جایی که پدر نفرت انگیزم، ۳ برادر بزرگتر نفرت انگیز ترم و بالاخره برادر کوچکتر عزیزم نشستند. فابیانو، توی کت و شلواری که اونو مسن تر از سنی که هست نشون میده، موهای بلوند خوش حالتش رو به عقب شونه زده.
و اقیانوس چشم های آبیش طوفانیه. انقدر چهره اش مضطرب و پریشونه که قلبم رو مچاله میکنه. اون هیچ وقت نباید ناراحت باشه. باید همیشه بخنده، باید زندگی کنه و از این جهنم نجات پیدا کنه. برای اولین بار تو طول این روز نحس به لبخند واقعی بهش میزنم. از اون لبخندهایی که همیشه دلش رو گرم میکنه و خدا رو شکر، چون که میبینم تنش صورتش و بدنش به وضوح کم میشه.
سنگینی نگاهی رو روی خودم حس میکنم.چشمام به دنبال صاحب نگاه میچرخه تا میرسه به یه جفت چشم مشکی که با کینه به من خیره شدند. نفس توی سینه ام حبس میشه، قلب بیچاره ام ناله ای میکنه که صداشو تو گوشام میشنوم. صاحب این نگاه آنتونیو برونی، پسرعموی مردیه که دارم به عقدش درمیام. دوباره هزارتا سوال توی سرم میاد. اون میدونه من کی هستم؟….