پست های ویژه
دانلود رمان آسمان صورتی pdf از فاطمه یزدانی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
روایتی از دروغ و اعتماد… روایت عشقی دیرهنگام… داستان آدم هایی که به جای آبی، صورتی می بینند. قصه حسادت… همه اشتباه‌های دنیا از اعتماد شروع می شود، وگرنه وقتی خیال راحتی نباشد که شش دنگ حواست جمع است و پایت نمی لغزد. مثلا اعتماد به هم سلولی ات… فکر می کنی رفته ملاقاتی اش را ببیند، نه بگو رفته اعدام شود!
آرزو یه کاری نکن دهن منو باز کنیا، بهت میگم یارو رو _ببین، باهاش حرف بزن، اگر حرفاش غیرمنطقی بود بعد بزن دفتر و دستکش رو به فنا بده، بابا گاون، قوطی رب… گوجه نیست که، مریض شدن کاغذی را که مریم همین چند دقیقه پیش جلویم گذاشته را با دست مچاله میکنم و داخل سطل جلوی پا می اندازم و یک کلام میگویم: اونا گاون درست ولی صاحبش هم دست کمی از اونا نداره!
امید خسته از سر و کله زدن طولانی در گوشی ناله می کند… بابا یارو آدم خوبیه. نمی گذارم ادامه بدهد: اون وقتی که قرار بود بیاد خواستگاری من که اخه بود، حالا چی شده آدم حسابی شده. در اتاق بدون هیچ صدایی باز می شود و مریم سرش را داخل می کشد. چهره در هم میکشم و با دست اشاره میکنم که در را ببندد و برود. -عزیز من فکر کن این آدم قرار نبوده بیاد خواستگاریت.
فکر کن یه آدمیه که بهت احتیاج داره، تو که ادعات میشه تا اونجایی که بتونی نمیذاری به کارخونه تو این وضعیت رو … به تعطیلی بره چند دستمال با شتاب از جعبه بیرون می کشم و عرقهای .احتمالی صورتم را پاک میکنم امید این بار هزارم، من هیچ خصومت شخصی با این آقای مثلا محترم ندارم. دارم بهت میگم اگر فقط یه بچه مریض بشه من مسئولشم… یک کلام می گوید…
