پست های ویژه
دانلود رمان تلاطم بارانی pdf از بهاره اسدپور برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
داستان سرگذشت زندگی یک زندگی پر تلاطم…. اما یک تلاطم از جنس باران….. به رنگ باران……. ودر این میان قلبی میشکند…… دلی میسوزد…… و آینده ای به تباهی میرود….. تاوان این قلب شکسته رو چه کسی پس میده….؟ گناهکار؟….. یا….. بیگناه؟……. داستان یک دختر…. دختری که مثل خیلی ازآدمای دیگه عاشق میشه…. اما چه عشقی؟….. یک عشق متفاوت…….. یک داستان متفاوت…… ویک زندگی متفاوت……. ویک پایان متفاوت……… چیزهایی که گفتم نه شعار هست ونه تعریف برای جذب خواننده فقط وفقط واقعیت داستان هست. درضمن برخی از صحنه ها ودیالوگ های رمان براساس حقیقت و اتفاقی که افتاده نوشته شده. شاید فکر کنین تکراریه و مثل بقیه رمان ها تموم میشه اما نه این جوری نیست برای صدق گفتارم میتونید خودتون بخونیدد…
سوار ماشین شدم و درومحکم کوبیدم بهم و حرصم و عصبانیتم رو روی در ماشین خالی کردم. استارت زدم و حرکت کردم. بی هدف توی خیابون ها دور میزدم. پرده ای اشک جلوی چشمامو گرفته بود، نمی گذاشت مسیرمو ببینم. بنابر این گوشه ای پارک کردم. سرم رو گذاشتم روی فرمون ماشین و آروم آروم گریه کردم. چرا؟ چرا باید این جوری بشه همه چیز مثل خواب بود، مثل رویا یک رویای شیرین.
روز اول آشناییمون. روزی که اولین بار عاشق شدم و به عشقم ایمان آوردم. روز جشن تولدم روز جشن تولدش که دقیقا یکروز بعد از من بود. تفریح هایی که باهم می رفتیم. بدترین روز زندگیم. روزی که بزرگترین راز زندگیشو بهم گفت و کاخ آرزوهام فرو ریخت و تبدیل شد به یک خرابه و همین چند دقیقه پیش که همه چی برای همیشه تموم شد. انگار یکسال فقط توی خواب بودم اما این رویا هم مثل همه رویاها با کابوس تموم میشه.
نمیتونستم فراموشش کنم. باید میرفتم. باید برای چند وقت از این شهرو خاطره هاش دور میشدم. رفتم داخل پارکی وصورتم رو شستم. اگر با این وضع میرفتم مامانم شروع میکرد به سوال و جواب منم دلم نمیخواست بهش دروغ بگم. سوار ماشین شدم و رفتم. پشت در ایستادم و یک نفس عمیق کشیدم تا یکم به خودم مسلط بشم. لبخندی زدم تا مامانمم متوجه نشه ناراحتم. از تظاهر به شادی بیزار بودم.
